....... ... .... ... ..... . نقطه . سر | دریا کویر

....... ... .... ... ..... .

نقطه . سر خط !

زنگ های دیکته را یادتان هست که تند و تند می نوشتیم تا از صدای معلم عقب نمانیم !!
آن وسط اگر نوک مدادی می شکست وقتی سالهای اول بودیم یا جوهر خودکار ته می کشید اغلب ارفاقی در کار نبود !

باید کاملا آماده سر جلسه دیکته می نشستی و اگر عقب می افتادی گناه اش گردن خودت بود

معلمی داشتیم که سعی می کرد آنقدر ها هم سخت دل نباشد نگاه می کرد به دفتر دیکته ها و روش نوشتن و آرام و شمرده جملات یا کلمات سخت را تکرار می کرد
اما او هم آخرش به روش بقیه برگشت!

چون صبوری او کار دستش می داد و پچ پچ تقلب و از روی دست هم نوشتن به راه بود !!

زود قضاوت نکنیم که اصلا ما جنبه ارفاق رو نداریم یا چنین و چنان ...
اصلا برای یک بار هم شده قضاوت این شمشیر دیرین همراز مان را فراموش کنیم و
تنها به این فکر کنین که چقدر غلط دیکته نوشتیم و از تند نویسی عقب ماندیم اما آخرش یاد گرفتیم درست بنویسیم !
راه بهتری نبود که نوشتن را درست بیاموزیم مثلا تشویق برای قصه نوشتن خاطره نوشتن یا هر راهی که تحمیلی نبود و ضرب الاعجل نداشت !

شاید آن دوره ها هجوم این همه کلمات گوناگون روز مره از فرهنگ های دیگر یا واژه سازی را نه معلم ها تصور می کردند و نه تدوین کنندگان کتاب های درسی ..
مدرسه رفتیم دیکته نوشتیم و جریمه و مشق و هزاران رنج بی هوده دیگر تا باورمان بشود زندگی گره ایی ناگشوده است ....
چون در ذهن بزرگ تر ها این طوری بود !
نقطه سر خط .
يعنی فراموش کن که چه گذشت و دوباره از خیال خامی از نو شروع کن !
اما نه ذهن و زندگی پاک کن دارد که پاکش کنیم و نه این کار لزومی دارد !
نه شروعی بیش از تولد هست و نه پایانی پیش از مرگ !! زندگی است دیگر و زندگانی می خواهد طالب زندگی که نترسند از غلط نوشتن و نترسند از نقطه سر سطر

@pollsdaryakavir