Get Mystery Box with random crypto!

⁠ سوژه و ابژه تئودور آدورنو/ ترجمه‌ی افشین علیخانی از متن: | Problematicaa

⁠ سوژه و ابژه
تئودور آدورنو/ ترجمه‌ی افشین علیخانی


از متن:
در معرفت‌شناسی معمولاً منظور از «سوژه» سوژه‌ی استعلایی است. در ایدئالیسم، سوژه یا چنان که در کانت می‌بینیم با استفاده از مادّه‌ی تمایزنیافته جهان ابژکتیو را برمی‌سازد، یا چنان که از فیشته به بعد می‌بینیم کل جهان را به‌وجود می‌آورد. منتقدان ایدئالیسم نخستین کسانی نبودند که فهمیدند این سوژه‌ی استعلایی که تمام محتوای تجربه را قوام می‌بخشد خود از انسان‌های زنده‌ی منفرد منتزع شده است. پیداست که مفهوم انتزاعی سوژه‌ی استعلایی (یعنی صور مختلف اندیشه، وحدت آن‌ها و قدرت آفرینندگی اولیه‌ی آگاهی) وجود بالفعل افراد زنده را که دقیقاً همان چیزی است که بناست آن را اثبات کند، از پیش مفروض می‌گیرد. فیلسوفان ایدئالیست از این نکته آگاه بودند. در واقع کانت در فصل مغالطات روان‌شناختی کوشیده بود بین سوژه‌ی استعلایی و سوژه‌ی تجربی، تمایزی بنیادین، تقویمی و سلسله‌مراتبی برقرار کند. با این همه اما اخلاف او، یعنی به طور مشخص فیشته و هگل و همچنین کسی مثل شوپنهاور برای غلبه بر مشکل عظیم دُور، دوباره به ظریف‌کاری‌های منطقی رو آوردند. آنان به کرّات به این اصل ارسطویی متوسل شدند که آن‌چه نخست به آگاهی در می‌آید (که این‌جا منظور سوژه‌ی تجربی است) امر فی‌نفسه نخستین نیست، و [این نخستین چیزی که به آگاهی درمی‌آید] سوژه‌ی استعلایی را به مثابه‌ی شرط یا خاستگاه خود وضع می‌کند. حتی جدال هوسرل با روان‌شناسی‌انگاری که سراسر مشحون از تمایز‌گذاری میان تکوین و اعتبار است نیز همین خط استدلالی را دنبال می‌کند. این [طرز استدلال، رفتاری] تدافعی است که در آن امر مشروط قرار است به‌مثابه‌ی امر نامشروط، و امر مشتق به‌مثابه‌ی امر نخستین توجیه شود. این‌جا نیز دوباره یکی از موضوعات کل سنت فکری غرب تکرار شده است که می‌گوید تنها امر نخستین یا چنان که نیچه آن را به شکلی انتقادی صورت‌بندی کرده است تنها آن چیزی که تغیّر نمی‌پذیرد می‌تواند حقیقت باشد.

آدرس خواندن متن کامل:
http://problematicaa.com/subject-and-object/


برچسب‌ها: تئودور آدورنو، ایدئالیسم آلمانی، دیالکتیک، افشین علیخانی

پروبلماتیکا/Problematica
@problematica