#آموزشی #خشونت_پرهیزی یا تئوریزه کردن «ذلت و تسلیم»؟! با ک | فراخوان و اعتراضات
#آموزشی #خشونت_پرهیزی یا تئوریزه کردن «ذلت و تسلیم»؟!
با کمی تامل میتوان دریافت که واژهی «خشونت پرهیزی» در سپهر سیاسی ایران یک واژهی اصیل و قائم به ذات نیست. درواقع واکنشی تدافعی به «#مبارزه_مسلحانه انقلابی» است که از قضا خاستگاه و مروج «خشونتپرهیزی»، وزارت اطلاعات و اصلاحطلبان و سلطنتطلبان هستند.
البته این دست از افراد و جریانات که مبلغین و مروجین خط خائنانه و رذیلانهی «خشونت پرهیزی» هستند، هرگز هدفشان نفی خشونت دولتی که علیه آزادیخواهان اعمال میشود، نبوده و نیست! به خاطر بیاوریم که در #انقلاب_۵۷ نیز، امپریالیسم آمریکا که شاه تماما وابسته به آن و درواقع مدیر اجرایی آن در ایران بود، از به خشونت کشیده شدن قیامها وحشت داشت و به شدت میهراسید؛ تاجایی که حتی ژنرال هایزر را در ترس از کودتای ارتش و «رادیکال» شدن اوضاع به ایران فرستاد تا کنترل اوضاع را برای «انتقال مسالمتآمیز قدرت» از شاه به خمینی در دست بگیرد.
سوال اینجاست که چرا؟! ابتدا و قبل از پاسخ به چرایی موضوع باید این واقعیت را درک کرد که همسانسازی و همردیف کردن «مبارزهی مسلحانه انقلابی» با «خشونت!!» یک شارلاتانیسم ذلیلانه از سوی ارتجاع و بورژوازی همزاد آن است. از قضا هدف از مبارزهی مسلحانه نه خشونت، بلکه نفی خشونت دولتی و برقراری صلح و آزادی و برابری است. تلاش رذیلانه و هیستریک ارتجاع و سرمایهداری در جا انداختن این واژه از این رو است که موجودیت «دولت»، یعنی ابزار اعمال هژمونی و حافظ منافع طبقهی حاکم در جامعه را حفظ کرده و از نابودی آن جلوگیری کند و در بهترین حالت یک «انقلاب عظیم اجتماعی» را به یک «جابجایی سیاسی» تقلیل دهد. یعنی میخواهد موقعیت طبقهی حاکم و ستمگر را حفظ کرده و صرفا شکل حاکمیت را تعویض کند. ← مثال شاه و خمینی! این درحالیست که هدف و مقصد مد نظر ما نه یک انقلاب سیاسی یا تعویض شکل حاکمیت با حفظ موقعیت طبقهی حاکم، بلکه دگرگونی و درهم شکستن آن، زیر و رویی نظم استثماری حاکم و برقراری نظم و طرحی نوین در فلک سیاسی و اجتماعی جامعه است و این جز با مبارزهی مسلحانهی انقلابی و به قول آنها «خشونت!!» میسر نمیشود.