Get Mystery Box with random crypto!

مالیات بر کدام عایدی سرمایه؟ مالیات بر عایدی سرمایه به زبان س | ProxyLegram

مالیات بر کدام عایدی سرمایه؟

مالیات بر عایدی سرمایه به زبان ساده یعنی دولت می‌گوید من پول شما را بی‌ارزش می‌کنم و اگر بخشی از دارایی‌تان به صورت نقدی نباشد و نتوانم آن بخش را بی‌ارزش کنم در عوض مابه التفاوت آن را می‌گیرم. انگار زورگیر بابت اموالی که از او پنهان کرده‌اید مطالبۀ خسارت کند!

‏سرمایه خود به خود و به شیوۀ اسرارآمیز درآمدزایی نمی‌کند. اگر شما ملکی را بخرید و ده سال بعد قیمتش صد برابر شود لزوماً پولدارتر نشده‌اید. باید دید چقدر از این افزایش صد برابری پیامد تورم و چقدر از آن پیامد باارزش‌تر شدن خود ملک بوده است. ممکن است آن ملک پس از ده سال بر اثر گذر یک خط‌آهن از کنارش ارزشمندتر شود. اگر چنین شود می‌توانید بگویید سود کرده‌اید. اما برعکس شاید به علت از رونق افتادن محله‌ای که ملک در آنجا واقع است از ارزش آن کاسته شود. اگر چنین شود آیا دولت حاضر است بابت زیان سرمایه به شما خسارت بپردازد؟

سود یا زیان سرمایه لزوماً خود را در قیمتِ اسمی نشان نمی‌دهند. اگر قیمت ملکی سی سال پیش ده میلیون تومان بود و امروز ۱۰ میلیارد تومان (هزار برابر) شده باشد، ولی ارزش پول در برابر طلا در طول این سی سال دو هزار برابر کمتر شده باشد در واقع ارزش حقیقی دارایی شما تقریباً نصف شده است. ‏ده سال پیش با آن پول می‌توانستید به جای ملک صد اونس طلا بخرید، امروز با فروش ملک پنجاه اونس طلا به شما می‌دهند. به جای طلا اگر کالاهای دیگر مثل گوشت، نان، بنزین و... بگذاریم ممکن است نسبت اندکی بالا و پایین شود. «قدرت خرید پول» یک مفهوم تقریبی است، ولی اصل قضیه سر جای خود میماند. ‏در این شرایط چون متولی انحصاری پول دولت است بنابراین اگر قرار بر اجرای عدالت باشد دولت باید به صاحب سرمایه خسارت بپردازد. اینجا برعکس دارد اتفاق می‌افتد و دولت آمده و می‌گوید چون قیمتِ اسمی دارایی شما در طول این سی سال هزار برابر شده است پس باید مالیات بپردازید. بسیار خب چرا با همین منطق افزایش قیمت اسمی دارایی‌های دولت را به عنوان بخشی از درآمد دولت از عایدی سرمایه وارد لایحۀ بودجه نمی‌کنند؟ لابد چون زور دولت زیاد است.

اگر بخواهیم نظری‌تر صحبت کنیم باید گفت سرمایه به خودی خود سودی ندارد. سود سرمایه از چند جا ممکن است بیاید:

یکی همان موردی که در بالا مثال زدم. ملک یا سهامی را می‌خرید و اگر سرعت گران شدن آن بیشتر از سرعت ارزان شدن پول باشد سود کرده‌اید. این سود همان سود آنتروپرونری است.

دیگری ناشی از رجحان زمانی (time preference) است. سرمایه‌دار نیروی کار و مواد اولیه را می‌خرد و یک روز، یک ماه، یک سال و... منتظر می‌ماند تا کالای مد نظر تولید شود. سرمایه‌دار هم‌اکنون دستمزد و پول مواد اولیه را پرداخت کرده، اما کالایش قرار است مثلاً یک ماه دیگر آماده شود. سود سرمایه قیمتِ این یک ماه یا یک سالی است که سرمایه‌دار منتظر مانده است تا کالا آماده شود. سرمایه‌دار می‌توانست دستمزدی نپردازد و مواد اولیه‌ای نخرد و پول را خرج کند. حالا که چنین نکرده لابد انگیزه‌ای داشته است و این انگیزه همان قیمت زمانی است که منتظر می‌ماند. آن قیمت چگونه تعیین می‌شود؟ دقیقاً مانند قیمت هر کالای دیگر. «منتظر ماندن» در اینجا خود یک کالا و تابع عرضه و تقاضا در بازار است.

صرف‌نظر از اینکه ما با مالیات موافق باشیم یا نه ولی مالیات را عمدتاً از مورد دوم می‌توان گرفت چون مشخص‌تر است. در مورد اول کار دشوارتر می‌شود. ظاهراً در این طرح مالیات بر عایدی سرمایه مالیات‌ستانی از مورد اول مد نظر است. اما بر چه اساس می‌توان تشخیص داد که چه بخش از افزایش قیمت سرمایه ناشی از تورم و چه بخش از آن ناشی از افزایش ارزش حقیقی سرمایه است؟ چه کسی این را تعیین می‌کند؟ دولت. آیا ابزارش را دارد؟ صداقتش را چه؟ کسانی که به نام‌هایی همچون عدالت، دولت رفاه، مسئولیت‌های دولت مدرن، مقابله با نئولیبرالیسم یا سرمایه‌داری «لجام‌گسیخته» از چنین طرح‌هایی استقبال می‌کنند در واقع به صورت پیش‌فرض اولاً مشروعیت دولت مستقر را پذیرفته‌اند و دوم کارآمدی آن را.

https://t.me/alamehrpouia