Get Mystery Box with random crypto!

یادداشت روز ۱/۵/۱۱ صبح که از خواب بر می خیزی فکر کن دنیا بر | قصه صوتی کودک

یادداشت روز
۱/۵/۱۱



صبح که از خواب بر می خیزی فکر کن دنیا برای تو گلستان شده است.
باورکن گلستان می شود.

ویکتور هوگو

برای هر کسی ممکن است پیش بیاید روزهای سخت و دلتنگی و بن بست وقتی به جایی برسی و فکر کنی هیچیک از دانسته هایت به کار نیامده اند.
هزار دانش و هزار راه و هزار فکر و آخرش ...
در چنین شرایطی چطور با این حس ادامه بدهی؟
واقعن در چنین مواقعی چه باید کرد؟
جمله ویکتور هوگو شاید جوابی باشد برای چنین روزهایی که دو ، دو تاهای ما چهار تا نمی شوند و حال خوشی نداریم.
هرچند در وهله اول قبول کردنش سخت است.
شبیه جملات تاکیدی است ابتدا گفتنش کمی مشکل است ولی بعد در اثر تکرار و تمرکز بر روی آن محور تفکرات مان تغییر می کند و به مرور دگرگونی حاصل می شود.‌
با خواندن این جمله من هم فکر کردم شاید بد نباشد از فردا صبح همین فکر را در خودم بیدار کنم و از این دریچه به دنیا نگاه کنم.
تاثیر بد جملات منفی را بارها در عمل دیده ایم حالا باید به اثرات این جمله در زندگی توجه کنم.
وقتی لحظه ای به نقطه مقابل این جمله فکر می کنم.
مثلن اینکه هر روز صبح فکر کنم دنیا زندان است و من در آن گیر افتاده و اسیر شده ام حالم به شدت بد می شود و احساس خفقان به من دست می دهد.
البته اگر ویکتور هوگوی نازنین را در قید حیات داشتیم حتمن ترتیب مصاحبه ای را با او می دادم و از رموز این حس و حال از او می پرسیدم.‌
گرچه دیدار میسر نیست اما حرف شما حجت است هوگوی عزیز و می دانم که این جمله ارزشمند مسیر زندگی را روشن خواهد کرد.
برای همین‌ به ویکتور هوگو و خودم قول می دهم این اندیشه را در زندگی ام جاری کنم.
بگذار روحم در گلستانی که شما گفته اید باشد و جسمم در این خاکدان و زین پس از این دریچه دنیا را نگاه کنم.‌
هر روز همچون شاهد و ناظری در سکوت گلستان زندگی کنم و رشد و تحول را در این حضور از نزدیک لمس کنم.
درگلستان زیبایی و صفایی وصف ناپذیر وجود دارد که با بودن در هیچ کجای دنیا قابل قیاس نیست.
نشاط و طراوت این گلستان را برای شما آرزومندم.


#لیلا_طوفانی
#یادداشت_صدو_چهلو_سوم


@kootah_beshnavim