رفیقمان پیام داده که: 'متنِ تو را فلان کس به اسم خودَش منتشر | قَلَمْ✒️
رفیقمان پیام داده که: "متنِ تو را فلان کس به اسم خودَش منتشر کرده" رفتم و صفحهی آقای باصطلاح شاعر را دیدم، برگشتم و به دوستم گفتم : "کلماتَش تقریبا همان کلماتِ من است اما نوشتهاش بوی کسی را نمیدهد، شعرهای من معطرند به بوی گیسوان کسی زیباصنم من را ندیدهای اما عطر تنَش را جا گذاشته میان این سطرها ببین! این عبارات را ببین! تمامشان معطرند به بوی زلف دلبرکی".
اینها فقط دو خط شعر که نیستند عصارهی جــانِ منند اینها را با دلم نوشتهام، خط به خط، مصرع به مصرع بوی خاتونم را میدهند او فقط معشوقهام که نیست رگ و پِی و خونِ من است استخوانم است، استخوانم. جوهرِ قلمم، غمِ خفتهی درون صدایم، و در من اوست که نوشته میشود هر شب.