پیتر سنگه در کتاب پنجمین فرمان ناتوانیهای یادگیری یا Learning | رادیکلاد
پیتر سنگه در کتاب پنجمین فرمان ناتوانیهای یادگیری یا Learning Disabilities را در یک سازمان مورد اشاره قرار می دهد که به شرح زیر است:
من یعنی شغلم (و تخصصم)
افرادی که گرفتار این ویژگی (یا بیماری) هستند، خودشان را با شغلشان تعریف میکنند. شاید شما هم برنامه نویسانی را دیده باشید که چون متخصص PHP (یا Net.) هستند، وقتی در مورد رشتهی دیگر مثلاً .Net (یا PHP) صحبت میشود، قبل از اینکه به نیاز کارفرما یا مجموعهی خود فکر کنند، به این فکر میکنند که تکنولوژی مورد استفاده، از محدودهی دانش آنها خارج نشود و البته ممکن است این دغدغه را در پوشش نظرات کارشناسی، پنهان کرده و مطرح کنند.
دشمن در بیرون سیستم است
این گونه بیماری، به این شکل ظهور و بروز پیدا میکند که هر مشکلی در دپارتمان ماست، ناشی از دپارتمانهای دیگر است و هر مشکلی در سازمان ماست، ناشی از سازمانهای دیگر است و هر مشکلی در بازار ماست، ناشی از بازارهای دیگر است و …
توهم پذیرش مسئولیت و مواجهه با تهدیدی که وجود ندارد!
پذیرش مسئولیت بیش از حد هم، به اندازهی مسئولیت ناپذیری خطرناک است. خصوصاً وقتی میخواهیم مسئولیت مواجهه با رویدادهایی را بپذیریم که هنوز به وقوع نپیوستهاند. به تعبیر زیبای پیتر سنگه، آینده نگری، همیشه به معنای پیشتاز بودن نیست. بعضیها، انفعال را به عنوان توجه به آینده و اقدام مسئولانه در برابر آن، توجیه میکنند.
تمرکز بر روی رویدادهای موردی و غافل شدن از تصویر کلان
ما این بحث را در درس رویداد یا روند، به تفصیل بررسی کردهایم.
قورباغههای پخته
کسانی که به خاطر خراب شدن تدریجی اوضاع، به وضعیت فعلی عادت کردهاند و احساس نگرانی نمیکنند یا به خاطر بزرگ شدن تدریجی تهدید، آن را جدی نمیگیرند و متوجه آن نمیشوند.
یادگیری نادرست از تجربیات
یادگیری از تجربیات عالی است. اما فراموش نکنیم که تشخیص اینکه تجربیات ما چه دستاوردی داشته است، چندان ساده نیست. گاهی اوقات، امروز تجربهای داریم و چند ماه بعد یا چند سال بعد، نتیجهاش نمایان میشود. باید ببینیم وقتی از تجربهها میآموزیم، آیا واقعاً توانایی تشخیص نتایج تجربیات و اقدامهای خود را داریم؟
ایمان بیش از حد به تیمهای مدیریتی و فعالیتهای تیمی
اعتقاد به تیمهای مدیریتی و فعالیتهای تیمی بدون اینکه با اصول آن آشنا باشیم، میتواند خطرساز باشد. بسیاری از تیمهای مدیریتی، به صورت حرفهای برای هیچ کاری نکردن و همزمان ایجاد تصویری از کار سنگین، تربیت شدهاند. آنها میتوانند ساعتها جلسه بگذارند و عرق بریزند و خسته شوند و صورت جلسه امضا کنند و از سوی دیگر، خود متوجه باشند که قرار نیست هیچ اتفاقی بیفتد و این صرفاً یک نمایش است!