#رادیو_مهر

2021-09-21 23:43:58 آدم باید جوری دوستت دارم بگوید
که گره‌ی ماندنش با دندانِ هیچ رفتنی باز نشود...

#مریم_قهرمانلو
@radio_mehr67
باز کردن / نظر دهید

2021-09-20 13:53:42 خودت را بچسب
دنیا هیاهویی بیش نیست
@radio_mehr67
باز کردن / نظر دهید

2021-09-20 00:17:09 «تا حالا برای کسی یار بودی؟»
گفت این یار که میگی همون رابطه است دیگه؟
خندیدم و گفتم نه....

یار بودن باید تو وجود آدم باشه.
یار بودن یعنی یکی شدن.
یعنی بدونی اگه ببازه توام باختی.
اگه ببره توام بردی.
یعنی خنده‌ش بشه خنده‌ت...
گریه‌ش اشک تو رو در بیاره.
یار بودن یعنی همه چی رو شریک شدن.‌ درد رو بغل کردن که یارت دردش نگیره. زخم رو چشیدن که خم به ابروش نیاد. لبخندش قند تو دلت آب کنه.
یار بودن یعنی بدون اون خیلی چیزا تو زندگی کمه‌...
حالا بگو ببینم تا حالا برای کسی یار بودی؟

#مهرداد_فرهنگپور
#هناس
@radio_mehr67
باز کردن / نظر دهید

2021-09-19 15:11:10 همه‌چیز، خاطره‌ها،‌‌ گفتگوها، بوسه‌ها، هم‌آغوشی‌ها، همه‌چیز می‌گذرد، ولی تماس روح‌هایی که یکدیگر را لمس کرده‌اند، هرگز زدوده نمی‌شود …

#مهرداد_فرهنگپور
@radio_mehr67
باز کردن / نظر دهید

2021-09-18 10:54:27 کسی که با همه دوستِ
در واقع دوست هیچکس نیست

@radio_mehr67
باز کردن / نظر دهید

2021-09-18 10:47:48 آدم‌ها مال رفتنند
بیا آدم‌ نباشیم

@radio_mehr67
باز کردن / نظر دهید

2021-09-16 22:24:48 ‏با من حرف بزن
‏شاید حوصله هیچ‌کسی
جز تو رو نداشته باشم... باز کردن / نظر دهید

2021-09-16 19:29:15 درست تو حال بدیات که می فهمی چقدر تنهایی
درست همون موقع که نیاز داری یکی کنارت باشه
اما تا چشم کار می کنه هیچکس نیست...

#مهرداد_فرهنگپور
@radio_mehr67
باز کردن / نظر دهید

2021-09-16 18:53:37 نقلِ ناموس و غيرت نيست
حرف حرفِ مردونگى و مرامه!
يه زمانى مرد بود و حرفش يعنى بعدِ خدا مى‌شد رو حرفِ مرد حساب كرد
كه اخم مى‌كرد اما دلش رحمِ دلبستگى‌هاشو بى‌رحمِ بدخواهاشون بود!
حرف حرفِ عشقم و عزيزم گفتن نيست
مرد بايد وقتى اسمتو صدا مى‌كنه قند توى دلت آب بشه
وقتى نگات مى‌كنه از عشقِ تو چشماش رو بگيرى از خجالت
نقلِ اتو كشيدگى نيست
مرد و بايد از قدرت درک و فهمش
از عمق همراه بودن و تكيه‌گاه بودنش فهميد...

#عادل‌دانتيسم
@radio_mehr67
باز کردن / نظر دهید

2021-09-16 08:53:35 من اولين بار وقتی فهميدم عاشق شدم، كه دير شده بود و چتری نبود، و من درست اون طرف خيابون رو به روی پنجره اتاقش، به دست‌های خيسم نگاه ميكردم. بعدها از پیشم رفت، اما من هيچوقت به روزهای قبل برنگشتم. انگار كه فقط اومده بود تا من رو با اين هوا آشتی بده و بره. انگار بايد حتما کسی ميومد و ميرفت، تا من با بارون رفیق ميشدم …

#مهرداد_فرهنگپور
#هناس
@radio_mehr67
باز کردن / نظر دهید