Get Mystery Box with random crypto!

پسر جواني در لندن آرزو داشت نويسنده شود. اما همه چيز به نظر مي | رادیونوجوان

پسر جواني در لندن آرزو داشت نويسنده شود. اما همه چيز به نظر مي رسيد ضد او باشد. فقط چهار سال مدرسه رفته بود، پدرش به خاطر بدهي در زندان بود و پسر پولي نداشت و اغلب گرسنه بود. سرانجام در يك أنبار كه پر از موش بود، شغلي پست به او داده شد كه روي بطري برچسب بچسباند و شبها با دو پسر بچه كثيف و بي خانمان دراتاقك زير شيرواني بخوابد. آنقدر نسبت به استعداد نوشتنش كم اطمينان بود كه داستان هايش را كه براي ناشران مي فرستاد، نيمه شب در صندوق پست مي انداخت مبادا كسي به رؤياي او بخندد. همه ناشران نوشته هايش را رد كردند جز يكي كه او را پذيرفت. البته او هيچ پولي بابت نوشته اش دريافت نكرد اما تشويق و دلگرمي كه آن ناشر به او هديه كرد زندگي او را دگرگون ساخت به طوري كه عزمش را جزم كرد تا نويسنده موفقي شود. و البته شد.
و آن پسر كسي نبود جز
.
.
.
.
چارلز ديكنز.

تشويق را بدون خساست به افراد خانواده، دوستان، همكاران، شاگردان، مشتريان و خلاصه به هر كس مي توانيم هديه كنيم.

@radionojavan_ir
#Negin_Jahan