Get Mystery Box with random crypto!

گــرگ گفت دانایى که گرگى خیره سر هست پنهان در نهادِ هر بشر ل | RAG Band

گــرگ

گفت دانایى که گرگى خیره سر
هست پنهان در نهادِ هر بشر
لاجرم جاریست نبردی بزرگ
روز و شب بینِ این انسان و گرگ
زورِ بازو چاره ی این گرگ نیست
اندیشمند داند چاره چیست
اى بسا انسانِ رنجور و پریش
سخت پیچیده گِلوى گرگ خویش
اینکه مردم هم را مى درند
گرگهاشان رهنما و رهبرند
این ستمکاران با هم همرهند
گرگهاشان آشنایان همند
هرکه گرگش را دراندازد به خاک
رفته رفته مى شود انسانِ پاک
هرکه با گرگش مدارا مى کند
خلق و خوى گرگ پیدا مى کند
در جوانى جان گرگت را بگیر
واى که این گرگ گردد با تو پیر
روز پیرى گر باشى همچو شیر
ناتوانى در مصاف گرگ پیر
اینکه مردم هم را مى درند
گرگهاشان رهنما و رهبرند
این ستمکاران با هم همرهند
گرگهاشان آشنایان همند
اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگها فرمان روایى مى کنند
گرگها همراه و انسانها غریب
با که باید گفت این حالِ عجیب
اینکه مردم هم را مى درند
گرگهاشان رهنما و رهبرند
این ستمکاران با هم همرهند
گرگهاشان آشنایان همند
اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگها فرمان روایى مى کنند
گرگها همراه و انسانها غریب
با که باید گفت این حال عجیب

شعر: فریدون مشیری
موسیقی: کارن آراکلیان
#گرگ