Get Mystery Box with random crypto!

‍ بر همه دلبستگی های دلم خندید و رفت با تمام خاطرات تلخ و شی | رقص قلم


بر همه دلبستگی های دلم خندید و رفت

با تمام خاطرات تلخ و شیرین باز هم
بر سر عهدش نماند و اشکهایم دید و رفت

وقت رفتن باز با فن بيانم خواستم
یک غزل گویم برایش، لیک او نشنید و رفت

ساغر شعرم سپردم دست ساقی تا شبی
مست و مدهوشش نماید، از می ام نوشید و رفت

خواستم با او بگويم از غم و تنهاییم
اشک و غم های مرا در چشمهایم دید و رفت

از چه رو بغض و غرور و قلب من با هم شکست؟
این سوال بی جوابم را دلم پرسید و رفت

زير لب با طعنه ای آن سنگدل ، آن بی وفا
بر تمام آرزوهای دلم خندید و رفت

آه...نمی دانم چرا از عشق من آن شب گذشت
شاید او در دل کسی را بهتر از من ديد و رفت