Get Mystery Box with random crypto!

چرا در ایران حکومت با جامعه گفت و گو نمی کند؟ @solati_mehran | کانال آگاهی اجتماعی

چرا در ایران حکومت با جامعه گفت و گو نمی کند؟

@solati_mehran

مهران صولتی

در نشست رونمایی از کتاب؛ "روایت مقصود فراستخواه از توسعه در ایران"، محسن رنانی بار دیگر از ضرورت گفت و گوی روشنفکران با حکومت سخن گفت و این که مهم ترین دلیل امضا نکردن بیانیه ۶۱ اقتصاددان به رئیسی از سوی وی این است که بیانیه در زمان
نامناسبی تهیه شده و نافی اصل گفت و گو میان جامعه و حکومت بوده است! اکنون اما فرصتی برای پاسخ به این پرسش فراهم آمده است که؛ چرا به رغم در پیش گرفتن" گفتمان التماسی" از سوی روشنفکرانی مانند رنانی، هم چنان شاهد بی اعتنایی حکومت نسبت به گفت و گو با نخبگان و جامعه هستیم؟!

فقدان توازن میان جامعه و حکومت: گفت و گو پیش از هر چیز محصول به رسمیت شناخته شدن طرف مقابل است. اول مشارکت بعد گفت و گو! بنابراین تا حضور رقیب به ویژه در عرصه سیاست پذیرفته نشود گفت و گویی شکل نمی گیرد. این امر نیز پیش از هر چیز محصول توازن قوا میان حکومت و جامعه، و شکل گیری وضعیت: "حکومت قوی - جامعه قوی" می باشد. اما برعکس ما در ایران امروز با موقعیت: " حکومت قوی- جامعه ضعیف" مواجه هستیم. حکومتی که اگر چه کارآمد نیست ولی به شدت مداخله گر است و به دلیل احساس قدرت نه تنها با جامعه گفت و گو نمی کند بلکه اساسا آن را به رسمیت هم نمی شناسد.

انگاره ای به نام حقانیت ایدئولوژیک: شکل گیری گفت و گو مستلزم کنار نهادن دگم های عقیدتی و تعصبات مذهبی است. نیازمند تلقی از حقیقت به مثابه مسیر است نه منبع. دعوت از همگان به مشارکت در فرآیند کشف حقیقت است نه انحصاری دانستن آن. و از همین جاست که قائل شدن به نوعی " حقانیت ایدئولوژیک" دقیقا ضد گفت و گو عمل می کند. تجربه دهه های اخیر نشان داده است که حکومت در ایران بر اساس تلقی ویژه ای که از ایدئولوژی به مثابه ابزاری برای هویت سازی با موافقان و غیریت سازی با مخالفان خود دارد از آمادگی لازم برای به رسمیت شناختن رقبای سیاسی خود و ورود به انجام گفت و گو با جامعه نمی باشد.

جامعه توده ای و تشکل نیافته: در ایران امروز ما با توده های رها، جامعه بی شکل و بحران نمایندگی مواجهیم. حکومت در مقابل هر گونه آزادی فعالیت احزاب سیاسی، اتحادیه های مستقل صنفی و تشکل های مردم نهاد اجتماعی به شدت مقاومت کرده و به موجودیت آن ها نگاه امنیتی دارد. از سوی دیگر هواداری صرفا ۱۷ درصد مردم از دو جناح اصلاح طلب و اصول گرا در نظر سنجی اخیر موسسه استاسیس از واقعیتی به نام بحران نمایندگی حکایت می کند. در چنین وضعیتی کاملا روشن است که حکومت با ادعای این که هیچ نهاد مستقل و تاثیر گذاری وجود ندارد به سمت ارتباط خطابی و یک سویه با مردم رفته و انجام گفت و گو با جامعه را منتفی می سازد.

سودای حصر و کنترل جامعه: گفت و گو ثمره درختی است که با دغدغه کشف حقیقت و زیست برابرانه روییده و قد کشیده است. اما در ایران کنونی وجود یک حکومت ناکارآمد و به شدت مداخله گر در مقابل یک جامعه ضعیف و سازمان نیافته موجبات شکل گیری تصور حصر و کنترل جامعه را در ذهن حاکمان فراهم آورده است. جامعه ای که باید اطاعت پذیر باشد و رفتارش برای حاکمیت پیش بینی پذیر شود. سودای مهندسی اجتماعی دقیقا از چنین نگاهی بر می خیزد. لذا روشن است که از حکومتی با این نگاه نمی توان انتظار داشت که به گفت و گو با جامعه وقعی بگذارد.

نکته پایانی: گفتمان رنانی به شدت التماسی و نخبه گرایانه است. او بیانیه اقتصاددانان در نقد سیاست های اقتصادی دولت سیزدهم را امضاء نکرده چون آن را نافی گفت و گو می داند، حال آن که تا جامعه ابراز وجود نکند حتی شکل گیری گفت و گوی نخبگانی میان حکومت و جامعه هم صرفا به تشکیل جلسات تزئینی و بی نتیجه خواهد انجامید. لذا زمانی می توانیم به انجام گفت و گو امیدوار باشیم که جامعه هم از مسیر سازمان یافتگی به اقتداری هم تراز با حکومت دست یافته باشد.

@solati_mehran

#توسعه
#گفت_و_گو
#محسن_رنانی