بعضی از مواقع در دستیابی به رؤیاها و اهدافمان دلسرد میشویم، د | آموزش قانون جذب
بعضی از مواقع در دستیابی به رؤیاها و اهدافمان دلسرد میشویم، دلیلش چیست؟
نکته اول: دلیل اینکه خیلی از انسانها از رسیدن به رؤیاها و آرزوهایشان صرفنظر میکنند و دیگر حتی به آرزوهایشان همفکر نمیکنند شاید این باشد که از خودشان میپرسند خُب حالا چطوری و چگونه به این هدفی که امسال برای خودم تعیین کردم، برسم؟!
درواقع فکر به چگونگی سبب دلسرد شدن شما میشود، چون واقعاً نمیدانیم که چگونه میخواهیم به آن میزان افزایش حقوق، به آن شغل فوقالعاده، به آن اتومبیل زیبا، به آن رابطه قشنگ، به آن سلامتی و ... دست پیدا کنیم، (اگر میدانستیم چگونه به آن رابطه عالی، به آن ثروت زیاد و... برسیم که الآن آن هدف را داشتیم، چون نمیدانیم چگونه میخواهیم به هدفمان برسیم، نگران میشویم، استرس میگیرم، دلسرد میشویم و شاید بیخیال هدفمان بشویم).
لذا قانون جذب برای دستیابی به اهداف یک اصلی را قرار داده که اگر ما رؤیاها و آرزوهایمان را با آن اصل تطابق بدهیم میتوانیم درک کنیم که در مسیر رسیدن به اهدافمان هستیم یا خیر! و آن داشتن حس خوب است؛
هر وقت که احساس خوبی داشتیم میتوانیم مطمئن باشیم که به اهدافمان قطعاً میرسیم به همین راحتی...
قانون جذب یعنی قانون آزادی، باید دست دنیا را باز بگذاریم تا جهان از بهترین راههایی که حتی به عقل ما هم نمیرسد به خواستههای ما پاسخ دهد، اما وقتی من گیر میدهم که فقط باید مثلاً از طریق این شغلی که دارم به ثروت برسم درواقع آزادی را از خودمان و از جهان سلب کردهایم،
وظیفه ما فقط تمرکز بر خواستههایمان است نه بر اینکه چگونه من میخواهم به خواستهام برسم درواقع ما باید هدف را انتخاب کنیم و توکل کنیم،
وقتی درگیر یک هدفی هستید و میخواهید فقط از همان راهی که به ذهنتان میرسد، به هر شکلی به هدفتان برسید این خودش یعنی حس بد، این یعنی محدود کردن خودتان و جهان؛ حس خوب، حس اطمینان است...
مثلاً حضرت ابراهیم نمیدانست که اگر خانوادهاش را در آن بیابان خشک و بیآبوعلف رها کند، سالها بعد آن منطقه به شهری خوش آبوهوا تبدیل میشود؛ او فقط به راهش اطمینان کامل و صد درصد داشت...
متأسفانه ازآنجاییکه ما عادت کردهایم که دودو تا چهارتا کنیم لذا این طریق توکل کردن و به خدا سپردن برایمان دشوار است اما اگر یکی دو بار توکل کنید و اجازه بدهید خواستهتان از راههایی که اصلاً فکرش را هم نمیکردیم در زندگیمان بیاید، آنوقت میتوانیم راحتتر توکل کنیم تا بهاینترتیب بیشتر به فراوانی، خیر، خوبی، ثروت زیاد، سلامتی زیاد و... در این جهان ایمان بیاوریم...
بنابراین وقتی در مورد هدفی صحبت میکنید و شک و تردید دارید این یعنی دارید به چطوری رسیدن به هدف فکر میکنید.
پس توجه به هدف و نگهداشتن احساس خوب تا زمانی که بدان هدف برسید؛ این است رمز موفقیت...
نکته دوم: قطعاً تابهحال افرادی را دیدهاید که اصلاً نگران نیستند و در شرایط بهظاهر بحرانی هم آرامششان را حفظ میکنند، ازآنجاییکه حس غالب این افراد آرامش است، چیزهای آرامشبخش وارد زندگیشان میشود و بالعکس افرادی هم هستند که همیشه در نگرانی و استرس به سر میبرند و مرتب با موقعیتها و شرایط استرسزا مواجه میشوند!!
مثلا شاید شما حتی یکبار هم بهتصادف فکر نکرده باشید ولی تصادف را جذب کنید؛ میدانید چرا؟ چون شما در موقعیتی دیگر ارتعاش استرس و عصبانیت را خیلی فرستادهاید و متقابلاً جهان هم موقعیتهای استرسزا و عصبانیت زا را برای شما به وجود میآورد...
پس بعد از انتخاب هدف، تنها وظیفه ما این است که ارتعاش آرامش ارسال کنیم که همین موضوع بهصورت خودکار باعث میشود کل موارد منفی که شاید بعداً سبب آزار و اذیت ما میشده از میان برود، شاید یکی از این موارد منفی دردسرها و گیرهایی است که درروند رسیدن به هدف گریبان گیر ما میشود و بعدا باعث دلسرد شدن ما میگردد...