Get Mystery Box with random crypto!

این روزها، همۀ جستجوها ظاهراً مرده اند. این چیزی نیست که من بد | قرار بوده تو شاد باشی

این روزها، همۀ جستجوها ظاهراً مرده اند. این چیزی نیست که من بدست آورده ام، نه به هیچ وجه. نه به هیچ وجه!

کسی اینجا نیست که بتواند پایان جستجو را مالک شود، زیرا پایان جستجو پایان مالکیت نیز هست.
پس چه باقی می ماند؟
نفس کشیدن.
ضربان قلب.
یک سالاد تن.
صدای خرد شدن برگهای کاهو زیر دندان.
بوی ضعیف ماهی تن.
چنگال بالا و بالا و بالا می آید... صدای برخورد دندانها!
تملک شده توسط هیچ کسی، درک شده توسط هیچکسی. فقط این. سرگردان بر امواجِ هیچ، شستشو شده در خالی، و با این حال کاملاً پر، تا آنجا که امکان دارد پر.
و ورای این کلمات، ورای هر فکری که هرکسی تاکنون داشته است، آن چنگال وجود دارد که دوباره بالا می آید، بطور انکارناپذیری اینگونه است... آن در اینجا بالا می آید... و دندانها به هم می خورند... صدای برخورد دندانها!
این صدای برخورد دندانها پایان همۀ معنویت هاست.

ا*ا

قبل از روشن ضمیری: صدای جویدن سالاد تن.
بعد از روشن ضمیری: صدای جویدن سالاد تن.
البته، هیچ «قبل» یا «بعدی» به هیچ وجه وجود ندارد. و مطمئناً هیچگونه «روشن ضمیری» وجود ندارد.
آن فقط یک داستان خوب است که ما می گوییم تا به خودمان احساس خاص بودن و برتر بودن از سالاد تن بدهیم.

وقتی ببینی که تو اساساً با یک سالاد تن مساوی هستی، همچنین می بینی که خاص بودن دیگر ممکن نیست!

جف فوستر
شگفتی وجود
@razeshadmani