داستان زندگی تو قرار است همیشه ناقص و ناتمام باشد! این طبیعتِ | قرار بوده تو شاد باشی
داستان زندگی تو قرار است همیشه ناقص و ناتمام باشد! این طبیعتِ داستان زندگی است: همیشه ناکامل همیشه به دنبال نتیجه همیشه در حال تغییر
در نمایش زندگی تو، قرار نیست همه چیز مطابق نقشه پیش برود قرار نیست آدم ها همیشه درکت کنند آنها اشتباه میشنوند و اشتباه بازگو می کنند و هرچقدر هم سعی کنی برایشان توضیح دهی باز هم نظر خودشان را درباره تو خواهند داشت
در داستان زندگی ممکن است یک شبه موفقیتت به شکست، سلامتی ات به بیماری و ثروتت به فقر تبدیل شود کسانی که دوستشان داری ترکت کنند و مشکل بعد از مشکل برایت پیش بیاید
داستان «زندگی من» قرار نیست همیشه کار کند!
تشخیص این که زندگی هرگز نمیتواند همانی باشد که میخواهی و قرار نبوده که همیشه کامل باشد منجر به احساس رهایی و یک آسایش عمیق میشود
زندگی ات ممکن است کاملا آشفته و به هم ریخته باشد ولی این آشفتگی و بهم ریختگی به طور بی نقصی مقدس و همچون یک اثر هنری است
این لحظه کنونی، هیچ هدفی ندارد هیچ تصویری از بی نقص بودن و از مقایسه ندارد هیچ باید و نبایدی ندارد و همه فکرها و احساس ها و صدا ها و خشم و اشتیاقی که ظاهر میشوند همگی درست و بدون اِشکالند و کاملا در این لحظه از داستان زندگی ما پذیرفته شده اند
اگر هیچ نقشه ای نداشته باشیم، زندگی چطور میتواند مطابق نقشه پیش نرود؟! چطور میتواند غلط پیش برود؟!
