Get Mystery Box with random crypto!

@razhoft زئوس خدایان را می فرماید که بیطرف بمانند و بر کوه ای | رازی نهفته

@razhoft

زئوس خدایان را می فرماید که بیطرف بمانند و بر کوه ایدا برمی‌نشیند _ از آنجا نبرد را که سرانجام آن روشن نیست می نگرد و سرنوشت دو مردم را برمی سنجد.

سپیده با سرانداز زعفرانی رنگش بر زمین به یکبارگی درگسترده بود زئوسِ آذرخش افکن بر بلندترین ستیغ المپ که آنرا ستیغهایی است بیشمار خدایان را گرد هم آورد او خود سخن گفت و دیگر خدایان شنیدند:
_ همگنانتان ای خدایان و ایزدبانوان گوش به من فرادارید تا من بتوانم آنچه را دل در ژرفای سینه بر زبانم می نهد با شما در میان بگذارم چنان باد که هیچیک از خدایان مادینه و نرینه در پی آن نباشد که اثر گفتار مرا از میان ببرد تمامیتان با من همرای و همداستان باشید تا من بتوانم هر چه زودتر خواسته ها و عزمهایم را به انجام برسانم آن کس از میان شما که من ببینمش که به خواست خویش و نهان از خدایان به یاری ترواییان یا داناییان رفته است آری آن کس خسته و فرو کوفته با حالی زار و نزار به المپ باز خواهد آمد یا آنکه او را فرو خواهم گرفت و در تارتارِ تاریک و مه آلود در خواهم انداخت بس در ژرفا در آنجا که دروازه های آهنین و آستانه ی بُرنزین جای دارند در جایی به همان اندازه دور از سرایِ هادس که آسمان از زمین دور است او در آن هنگام خواهد دانست که من چه مایه برتر و تواناتر از دیگر خدایانم نیک آمد خدایان کاری را بیازمایید تا خود همگنان بتوانید به استواری چیرگی و نیروی مرا بپذیرید و بدان باور کنید زنجیری زرین را از آسمان درآویزید شما خود ای خدایان و ایزدبانوان از آن زنجير آویخته و دَروا بمانید هرگز بدان راه نخواهید برد که بتوانید زئوس آن خداوندگار برین را از آسمان به زمین درکشید به هر اندازه تلاشتان سترگ و بسیار باشد

ایلیاد _ هومر
سرود هشتم
ص ۱۶۶


https://t.me/+QwNPXDT61seYx4nZ