Get Mystery Box with random crypto!

@razhoft يونانيان از فرصت هاي فراواني برخوردار بودند نوع زندگ | رازی نهفته

@razhoft

يونانيان از فرصت هاي فراواني برخوردار بودند نوع زندگي و ديانت ايرانيان را درست بشناسند،‌ تا بدانجا كه مي توان گفت يونان باصطلاح در پرتو تأثير ايرانيان تحول يافته است...دست كم پيثاگوراس، امپدوكلس، ‌دموكريتوس و افلاطون از درياها گذشتند تا به تعاليم ايراني دستيابي پيدا كنند. اين افراد، ‌پس از برگشتشان به ميهن خود، ‌دانش ايراني را ستوده بودند و آنرا آكنده از راز و اسرار دانستند. تعداد زيادي از يونانيان راجع به مغان مطالب نوشتند، من جمله ثئوپومپوس، هرميپوس و دينون بايد از آگاهي بسيار دقيقي از آموزش مغان برخوردار بوده باشند. علاوه بر اين، ‌يونانيان از تميستوكلس به بعد هميشه در دربار ايراني بودند و آنچه را كه در آنجا ديده يا شنيده بودند در برگشت به ميهن خود بازگو كردند...اما اينكه چرا در هيچ يك از متون يوناني گزارشي كامل از جهانبيني ايراني به چشم نمي خورد، ‌خود اين امر دلالت بر اين مي كند كه گزارش هاي يوناني اگر چه ناقص ولي درست بوده است، ‌بدانسان كه از گزارش هاي پراكنده و گوناگون يوناني مي توان به مجموعي جامع و مانع از جهانبيني ايراني دست يافت » راپ، پس از اين پيش درآمدها، به تركيب اين مجموع جامع از منابع يوناني و رومي مي پردازد بدون اينكه با مسأله ي تأثير جهانبيني ايراني بر فلسفه ي افلاطون درگير شود
پيتزي ايتاليائي در مقاله اي راجع به مقايسه ي روايتي از آنتي گون سوفوكلس با مرزبان نامه ي وراويني مطلبي را بيان مي كند كه اگر چه با موضوع ما ربطي ندارد يادآوري آن از اين روي حائز اهميت است كه نشان مي دهد چگونه انگيزه هايي از انديشه و فرهنگ ايران باستان كه از طريق فرهنگ عاميانه به مرزبان نامه راه يافته است، احتمالاً در زمان هاي بسيار ديرينه به يونان نيز راه يافته و خالق مثلاً يك تراژدي بسيار زيبا در نزد سوفوكلس شده است؛ با وجود اينكه نويسندگان يوناني يادي بصراحت از منشأ اين انگيزه نكرده اند. روايت مورد بحث در مرزبان نامه ي وراويني اين است: « زن جوانم، شوهر ديگر توانم كرد، و تواند بود كه از او فرزندي آيد كه آتش فراق لختي به آب وصال او بنشانم و زهر فوات اين را بترياق بقاي اومداوات كنم، لكن ممكن نيست كه مرا از آن مادر و پدري كه درگذشتند برادر ديگر آيد، ‌تا اين مهر بر او افگنم، و ناچار دندان طمع از پسر و شوهر بركشيد و دست برادر درگرفت و از زندان بيرون آورد » اين داستان تقريباً عيناً در آنتي گون سوفوكلس نيز آمده است. اينك از آنجا كه سوفوكلس از لحاظ زماني بسيار پيشتر از وراويني بوده، مي شد نتيجه گيري كرد كه داستان مزبور از سوفوكلس منشأ گرفته است. ولي از آنجا كه قبل از مرزبان نامه در ادبيات ايراني و عرب متأثر از يونان به چنين داستاني برخورد نمي كنيم و از آنجا كه داستان مزبور از راه فرهنگ عاميانه ي دور از تأثير يوناني منشأ گرفته بايد نتيجه گيري كرد كه منشأ آن از راه فرهنگ عاميانه به فرهنگ ايران باستان مربوط مي شود و احتمالاً از آنجاست كه به يونان راه يافته است. فرانچسكو گابريلي نيز از سوي ديگر به مقايسه ي همين داستان مي پردازد و اگر چه خودداري مي كند از اينكه رابطه اي ميان سوفوكلس و منابع مرزبان نامه برقرار بكند ولي يادآوري مي كند كه « هر دو داستان مربوط مي شود به محيطي ايراني، ‌صرفنظر از اينكه اين محيط تاريخي است يا افسانه اي » اگر تحقيقات بيشتر در اين مورد كاملاً ثابت بكند كه منشأ اين داستان واقعاً ايراني است و كه سوفوكلس از آن بهره مند شده، ‌دليلي بر دلايل ديگر افزوده خواهد شد كه يونانيان و من جمله افلاطون بسيار چيزها را از منابع غير يوناني اخذ كرده ولي مأخذ خود را كماكان مكتوم مي گذاشتند.

افلاتون و پارسیان ۲
رساله ای از استفان پانوسی


https://t.me/+QwNPXDT61seYx4nZ