@RendanehMast و من چه تابانم با دیدار تو بعد از قرن ها که در | رندان مست
@RendanehMast
و من چه تابانم با دیدار تو بعد از قرن ها که در میان اعصار و زنان گم شده بودی ... نخستین دیدار ما، در روزگاران گذشته بود ما در آن روزگاران، ساده بودیم و دامنکشان عزت، و بر دروازه قاره های دشمنی گذرنامه سفر گدایی نمی کردیم هان اینک ما دوباره یکدیگر را دیدار می کنیم بیرون زمان و مکان. در تو خیره می شوم، چشمانت چون مرکب چینی سیاه است الفبایم را در آن ها فرو می برم، و برای تو این کارت پستال غرناطه ای را می نویسم و شب فریاد می زند: "به او بگو".