2021-09-29 12:34:53
٢٢ سالم بود یه رفیق گدا دلشتم اسمش محمد بود بهش ميگفتن " ممدگدا "
هر وقت عصبي بودم و شاكى ميرفتم پارك ميثم بندرعباس ( كه خرابش كردن الان ) كنار كتابخونه ميديدمش ..
كلى غر ميزدم و داد و بيداد ،
ممد گدا فقط ميخنديد و ساندويچ نصفه خورده مردم و كه از جلو مغازه ها بر ميداشت ، نصف ميكرد بهم ميداد ميگفت " خدا عاشقت كنه "
هر چى ميگفتم فقط همين و ميگفت .
ناراحت شدم گفتم اخه تو از عشق چى ميفهمى اينقد اين و ميگى ؟!
..
گفت هيچى ، فقط همين و ميدونم كه اگه تو بهم ريخته و اشفته اومدى سراغم ، اشفته ترت نكنم ، ميگفت عاشق كه بشى دلت نمياد حالت و روزت و خراب كنى چون دلت اباده ، حال ساندويچت و بخور
….
" رفيقم ممدگدا " دو سال بعدش از دنيا رفت ، بعدها فهميدم عاشق بود خيلى ، ازاد بود و دلخوش …
…….
حالا من به شما ميگم :
"""""""""" خدا عاشقتون كنه """""""
___________________________
1.2K views09:34
R
