- در زنان، الگو و طرحوارههای نابرابری و خودکمبینی ذهنی و عی | ریشه
- در زنان، الگو و طرحوارههای نابرابری و خودکمبینی ذهنی و عینی وجود دارد.
- زنان به ندرت تشویق میشوند که تواناییهای ذهنی خود را حتی از حداقل استانداردها بالاتر ببرند.
- زنانگی با ناشایستگی، بیچارگی، غیرفعال بودن، غیر رقابتی بودن و خنگِ خوب بودن تعریف میشود.
- زنان از کودکی عادت کردهاند دونپایه، حمایتشونده و وابسته باشند و صدالبته، ماجراجو و بلندپرواز نباشند.
- ترجیح جامعه به لَوَندی زن است تا قدرت او.
- زن بودن مانند بازیگری است. زنانگی با در اختیار داشتن تماشاچیها، لباسها، دکور، نورپردازی و حرکات روشمند، نوعی نمایش و تئاتر است. از اوان کودکی دخترها دربارهی ظاهرشان بهطور اغراقآمیز و آسیبزا دوره میبینند و عمیقا با استرس فوقالعاده بابت نشان دادن خود به عنوان ابژههای جذاب فیزیکی تکهتکه میشوند.
- زن از منظر کالایی دیده میشود که با بالا رفتن سن، مدام ارزشاش تقلیل پیدا میکند.
- آزادی زنان نیازمند انقلاب فرهنگی است که به نگرشها و عادتهای ذهنی حمله کند.
- در تقویم زندگی انسانها، خانواده اولین و از نظر روانشناسی انکارناپذیرترین مدرسه برای تبعیض جنسیتی است. خانواده نهادی سازمانیافته برای استثمار زن به عنوان ساکن تماموقت فضای خانوادگی است. عملکرد خانوادهی هستهای چیزی جز سرکوب زنان نیست.
- شیوهی آموزش زنان در ارتباط با زیبایی، مشوق خودشیفتگی است و وابستگی و نابالغی را تقویت میکند.
برگرفته از کتاب: جستارهایی دربارهی زن نویسنده: سوزان سانتاگ مترجم: آذر جوادزاده