Get Mystery Box with random crypto!

rofagha20

لوگوی کانال تلگرام rofagha20 — rofagha20 R
لوگوی کانال تلگرام rofagha20 — rofagha20
آدرس کانال: @rofagha20
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 3
توضیحات از کانال

تماس با ما
@ghasedak174

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2016-10-21 23:15:58
راهکارهایی برای استفاده از بطری‌های پلاستیکی

lili
@Aalijnab
2 views20:15
باز کردن / نظر دهید
2016-10-21 23:15:31
ترفندهای جالب و کاربردی جاروبرقی


s l
@Aalijnab
2 views20:15
باز کردن / نظر دهید
2016-10-05 10:14:08 به شب رسیده ام و ماه در بساطم نیست
بگو به آینه ها آه در بساطم نیست

به چاه زندگی افتادم و طنابی که
مرا در آورد از چاه ، دربساطم نیست

سلاح جنگ ندارم زمن مترس ای زاغ
مترسکم! که بجز کاه در بساطم نیست

به کیش و ماتی خود هرچه مهره داشته ام
به صفحه چیده ام و شاه در بساطم نیست

مرا ز شادی خود شاد کن که من چیزی
بجزهمین غم جانکاه در بساطم نیست

اشاره می کنی از آن سر جهان به سفر
مرا که توشه ی این راه در بساطم نیست

بگو به آینه ها روی بر نگردانند
بگو به آینه ها آه در بساطم نیست

علی ارجمند
78 views07:14
باز کردن / نظر دهید
2016-10-05 10:13:23 مثل یک آیینه ام ، از «آه» می ترسم رفیق
از خودم گه گاه و گه ناگاه می ترسم رفیق

گرچه مابین دو کتفم مُهر ایمان خورده است ...
لیکن از تاریکی این چاه ، می ترسم رفیق

گاه از له گشتن یک مور ، اشکم می چکد
آری ، آن کوهم که از یک کاه می ترسم رفیق

راه سخت و راهزن بسیار و عمر اندک ، و من
از کمینِ دشمنِ آگاه ! می ترسم رفیق

می خزم کنج تو و در وسعتت گم می شوم
جان پناهم می شوی هرگاه می ترسم رفیق

شادی ات را دوست دارم ؛ جان خود را بیشتر !
از همین لبخند دُم کوتاه می ترسم رفیق...

حسین شیردل
74 views07:13
باز کردن / نظر دهید
2016-09-20 11:22:48 امشب از آسمان دیده‌ی تو
روی شعرم ستاره می‌بارد

در زمستان دشت کاغذها
پنجه‌هایم جرقه می‌کارد

شعر دیوانه‌ی تب‌آلودم
شرمگین از شیار خواهش‌ها

پیکرش را دوباره می‌سوزد
عطش جاودان آتش‌ها

آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست

من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست

شب پر از قطره‌های الماس است
از سیاهی چرا هراسیدن

آنچه از شب به جای می‌ماند
عطر سکرآور گل یاس است

آه بگذار گم شوم در تو
کس نیابد دگر نشانه‌ی من

روح سوزان و آه مرطوبت
بوزد بر تن ترانه من

آه بگذار زین دریچه باز
خفته بر بال گرم رویاها

همره روزها سفر گیرم
بگریزم ز مرز دنیاها

دانی از زندگی چه می‌خواهم
من تو باشم.. تو.. پای تا سر تو

زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو.. بار دیگر تو

آنچه در من نهفته دریایی ست
کی توان نهفتنم باشد

با تو زین سهمگین طوفان
کاش یارای گفتنم باشد

بس که لبریزم از تو می‌خواهم
بروم در میان صحراها

سر بسایم به سنگ کوهستان
تن بکوبم به موج دریاها

بس که لبریزم از تو می‌خواهم
چون غباری ز خود فرو ریزم

زیر پای تو سر نهم آرام
به سبک سایه به تو آویزم

آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه نا پیداست

من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست

فروغ فرخزاد
54 views08:22
باز کردن / نظر دهید
2016-09-20 11:22:25 لذت مرگ نگاهی ست به پایین کردن
بیـن روح و بدن ات فاصله تعیین کردن

نقشه می ریخت مرا از تو جدا سازد "شک"
نتوانست، بنا کـــرد بــــه توهیـــن کردن

زیـــر بار غم تـو داشت کسـی له می شد
عشق بین همه برخاست به تحسین کردن

آن قدر اشک به مظلومیتم ریخته ام
که نمانده است توانایی نفرین کردن

"با وفا" خواندم ات از عمد که تغییر کنی
گاه در عشق نیــاز است به تلقین کردن

"زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست"
خط مزن نقش مرا مـوقـــع تمریــن کردن!

وزش باد شدید است و نخ ام محکم نیست!
اشتباه است مرا دورتر از ایـــن کردن
45 views08:22
باز کردن / نظر دهید
2016-09-20 11:21:26
43 views08:21
باز کردن / نظر دهید
2016-09-20 11:21:03
41 views08:21
باز کردن / نظر دهید
2016-09-20 11:19:51
43 views08:19
باز کردن / نظر دهید