اولش یکم سخته اما کم کم عادت میکنی به صبحهایی که کسی نباشه مو | RoidTV
اولش یکم سخته اما کم کم عادت میکنی به صبحهایی که کسی نباشه موقع باز شدن چشمات بهت صبح بخیر بگه... به اینکه وقتی تو خودت میری؛ کسی نباشه نازت و بکشه و از اون حال دَرِت بیاره... یاد میگیری خیلیا ممکنه بیان و برن، ولی آخرش بهجز خودت هیچکی برات نمیمونه... خودتو غرق درس و کار و زندگی میکنی تا یهوقت یادت نیاد چقدر تنهایی؛ چقدر دنیات خالیه و کسی نیست... ولی میدونی؛ تهش بالأخره عادت میکنی، بالأخره یه روز میاد که زندگی هرچی مُشت میزنه تو دیگه دردت نمیاد! فقط بهش لبخند میزنی...