Get Mystery Box with random crypto!

دختر جوان

لوگوی کانال تلگرام roman2015 — دختر جوان د
لوگوی کانال تلگرام roman2015 — دختر جوان
آدرس کانال: @roman2015
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2
توضیحات از کانال

@Peshebla
نويسنده و مدير
@PARNIAGOMES
ادمين تابادول

Ratings & Reviews

4.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2016-10-29 14:18:46
184 views11:18
باز کردن / نظر دهید
2016-10-29 14:18:12 #پارت سه
170 views11:18
باز کردن / نظر دهید
2016-10-29 14:18:10 گوشيم نبود با اعصبانيت رفتم اتاق بهزاد همين گه رفتم گوشيم و رو ميز اتاق بهزاد ديم گفتم اين گوشى مال کيه گفت من چه مى دونم نيلو نصفه شبى گى حال داره بره دنبال صاحاب اين گوشى بى صاحاب اخه گفتم حالا کجا پيداش کردى گفت کف گلبه فضولباشی گفتم چه زود پسر خاله ميشه حالا مکه کيا بودن گفت عجب فضول خانمويه ها ٤نفر ديگه هم بودن لابد اسماشونم مى خواى نازى ، عسل ، پويا و پدرام حالا اکه فضوليت تموم شده برو بزار بخوابيم گفتم فضول خودتى اين يک دو اين مال منه گوشيم و ور داشتم تا خواستم بيام گفت مرض دارى اين همه سوال ميپرسى خوب ورش ميداشتى مى رفتى ديکه بى توجه به حرفش رفتم اتاقم به پدرم زنگ زدم اما.........
170 views11:18
باز کردن / نظر دهید
2016-10-27 15:30:26 دوستان اگه میخواین پارتا رو از اول بخونید اینو بزنید #پارت
156 views12:30
باز کردن / نظر دهید
2016-10-27 13:40:06 #پارت سه
و دوباره گر گرفتم داد زدم و گفتم اين جا کجاست که من و اوردى نکنه جاى فيلم برداريه اول که اون کلبه نمور بعدشم اين جا بهزاد گفتش خيلى خوب اروم باش ابروم رفت حاضر شو بريم گفتم ماشينم چى پس گفت پاينه حاضر شدم که بريم قرار شد امشب رو هتل باشيم فردا شم بريم تهران رفتم هتل و دو تا اتاق گرفتيم وقتى رفتم تو اتاق خواستم به پدرم زنگ بزنم اما.........
154 views10:40
باز کردن / نظر دهید
2016-10-27 13:39:46
147 views10:39
باز کردن / نظر دهید
2016-10-27 13:22:02 #پارت ٢ داد زدم و گفتم اين جا جاى فيلم برداریه!!!!!اين جا اصلا چشم چشم رو نبيبينه گفت بشين داد نزن کر شدم خواستم برم اما نمى دونم چى شد که نشستم انگار پا هام نمى خواستن برن نشستم به اتفاق هایی که افتاده بود فکر کردم انقدر فکر کردم که خوابم برد وقتى بيدار شدم…
141 views10:22
باز کردن / نظر دهید
2016-10-27 13:21:43 #پارت يک دختر کم عقل و کوتاه ذهنى بودم که بعد از اتمام دوران دبيرستان به دنبال کار رفتم. به خيال خودم بزرگ شده بودم ولى غافل از اون که چه چيز هاى در اونتظار منه. پدر و مادرم با اين کار من بسيار مخالف بودن ولى من گوش ندادم وبعد از گشتن فراوان کارى پيدا کردم…
138 views10:21
باز کردن / نظر دهید
2016-10-26 21:19:14 براى نظر دادن به پيوى ذيل مراجه کنيد
@Peshebla
139 views18:19
باز کردن / نظر دهید
2016-10-26 19:00:29 #پارت ٢
داد زدم و گفتم اين جا جاى فيلم برداریه!!!!!اين جا اصلا چشم چشم رو نبيبينه گفت بشين داد نزن کر شدم خواستم برم اما نمى دونم چى شد که نشستم انگار پا هام نمى خواستن برن نشستم به اتفاق هایی که افتاده بود فکر کردم انقدر فکر کردم که خوابم برد وقتى بيدار شدم یه جاى ديگه بودم انگار يه پارتى بود صداى يه دختر و شنيدم که گفت بهزاد ،بهزاد.
بهزاد!!!! بهزاد کيه ديگه اومد وقتى ديدمش داشتم گر مى گرفتم (بهزاد همونيه که براى کار استختامم کرد و تو کلبه و پارتى حضور داره ) گفتم اسمت بهزاده گفت اره بدت مى ياد گفتم نه بهزاد گفت اسمت چيه گفتم مگه تو فرم استخدام نخوندى گفت نه گفتم نيلو بعد دوباره صداى اهنگ به گوشم رسيد.....
142 viewsedited  16:00
باز کردن / نظر دهید