لزوم بازسازی هویت و تغییر پارادایم سازمان نظام پزشکی دکتر م | رویش
لزوم بازسازی هویت و تغییر پارادایم سازمان نظام پزشکی
دکتر محمدرضا جباری، نایب رییس اول هیات مدیره نظام پزشکی مشهد و عضو مجمع عمومی سازمان نظام پزشکی
مطابق قانون، سازمان #نظام_پزشکی تحقق اهداف و وظایف مشخصی را در برنامه کاری خود دارد که هرچند این وظایف و اختیارات در حال حاضر مطلوب همه اعضای صنف و پاسخگوی تمام مطالبات آنان نیست، اما فعلا ارادهای هم در حاکمیت برای ارتقا و توسعه اختیارات آن وجود ندارد.
بهیاد داریم با نگاه دولتی و حاکمیتی شدن ساختار در سال ۶۵، چرخشی در ترکیب هیات حاکمه سازمان نظام پزشکی صورت پذیرفت و از وزن نیروهای فکری سازمان به نفع همسویی با حاکمیت کاسته شد و با تغییر جایگاه گروههای مرجع در درون صنف، رفته رفته از نقش نظریهپردازان تشکیل نظام صنفی مستقل کاسته شد و همزمان وجود گروههای مرجع و مستقل برای دولت تحملناپذیرتر شد به طوری که در سال ۱۳۶۵ بهدنبال بحث و کشمکش بر سر اختیارات و مسوولیتهای نظام پزشکی و در حالی که بخشی از صنف لایحه پیشنهادی دولت را مغایر با استقلال صنفی نظام پزشکی میدانستند، در نهایت هیات مدیره نظام پزشکی منحل شد.
هرچند در سال ۱۳۸۱ اصلاح قانون نظام پزشکی در دستور کار سازمان قرار گرفت و با تصویب آن در سال ۱۳۸۳ اختیارات و وظایف آن افزایش یافت که مهمترین شاخصههای آن کاهش تصدیگری دولت در عرصه سلامت و ارتقای جایگاه اجرایی و نظارتی نظام پزشکی بود، اما باز سازمان به جایگاه واقعی خود نرسید. در ادامه نیز با تصویب و اجرای برنامه پنجم توسعه، اختیار تعرفهگذاری از این سازمان سلب و به چالشی دیگر میان سیاستگذاران نظام سلامت و نمایندگان جامعه پزشکی تبدیل شد و رفته رفته این طیف مرجع به تودهای متفرق و گاه فرمانبردار و مایوس تبدیل شد که توان کنشهای موثر و نظاممند صنفی و اجتماعی را نداشت، و ریزشی که از محیط و بدنه نظام پزشکی آغاز شده بود، تا پراکندگی تعداد زیادی از اعضا از گرد آن ادامه یافت.
نتیجه این شد که با تقلیل اعتماد متقابل و کاهش تواناییها و افزایش فاصله نظام پزشکی از تاثیرگذاری اجتماعی، سیاسی، اقتصادی مرتبط با حوزه سلامت، شاهد افول سرمایه اجتماعی سازمان هم بودیم. از این سو با بیثباتی مستمر نظام آموزشی و اقتصادی و کارایی پایین سیاستگذاری و عملکرد دولت در حوزه سلامت در تمام این سالها، تحدید و تهدید بیش از پیش تقویت شد و حاصل این دور باطل، نارضایتی فزاینده اعضای سازمان از عملکرد ان را در پی داشت و بدیهی است چنین سازمانی که مبانی و ساختارش در دفاع از صنف قدرت لازم ندارد، سرانجامی جز توقف و فروپاشی نخواهد داشت.
واقعیت این است آنچه که بسیج اعضا را برای حمایت از سازمان نظام پزشکی سامان میبخشد، همسنخی بین باور اعضای سازمان با مبانی و اهداف آن است، لذا بقای سازمان منوط به تقویت این همسنخی است و برای تحقق آن لازم است سازمان از قابلیت تطبیق با نیازهای روز برخوردار شود و برای برونرفت از این وضعیت، نقد درونی به ویژه نقد قانون سازمان برای سازگاری با نیازهای روز و نقد و تعریف رابطه با دولت را در دستور کار خود قرار دهد، و با ورود هوشمندانه و توام با تدبیر به این دو مقوله، زمینه تغییر هویت نظام فکری سازمان برای تحولات بنیادین را فراهم سازد. در غیر این صورت، انتخابات سازمان هر چهار سال یکبار صرفا ناظر بر تغییرات شکلی و محدود به تغییر آرایش ترکیب ارکان سازمان شده و نهایتا قدرت نه چندان مطلوب آن، تابع عواملی خواهد بود که صرفا در قالب احکام و پارادایمهای ثابت، اجاره فعالیت داده و پشتیبانی و هدایت خواهد شد.
راهکار: برای بازیابی قدرت و احیای هویت سازمان، مرجعیت آن باید ابتدا رابطه خود و نوع تعامل با دستگاه قدرت و سیاست را تعریف کند و در عین جداسازی و استقلال، با تقویت انسجام و یکپارچگی درونی، امکان بقا و اثریخشی خود را با کمترین هزینه که متضمن اقتدار و کرامت و کارآیی سازمان باشد فراهم کند. برای تحقق این آرمان با خرد جمعی و کسب مشورت از همه صاحبنظران،باید سند راهبردی سازمان در افق ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۴ با نگاه علمی، واقعبینانه و منطبق بر خواست اعضا و نیازهای اساسی و اولویتبندی آنها تدوین شود و عملیاتی شدن آن با ارادهای محکم و هماهنگی همه ارکان و پشتوانه ناشی از مطالبهمحوری و مشارکتجویی اعضا به طور جدی پیگیری شود.
@rooyeshsepid