فکر نمیکنم مسئولی در مملکت وجود داشته باشد که اگر از آنان سوال شود آیا دوست دارند ایران کشوری توسعهیافته شود؟ پاسخشان خیر باشد!
تصور نمیکنم مسئولی وجود داشته باشد که با آزادی، امنیت و رفاه ملت ایران، مخالف باشد. پس درد چیست؟ مشکل کجاست؟ چرا با وجود سپری شدن ۴۴ سال از سنِ جمهوریاسلامی، همچنان با مشکلات ریز و درشت اقتصادی و ...دست و پنجه نرم میکنیم؟
این مقدمه کوتاه صرفا جهت اطلاع نیست بلکه باید به صورت عمیق و ریشهای نسبت به آن، اندیشه شود. چرا که قد، قواره و مختصات ذهنی و اندیشهای جامعه امروز ایران، به مانند گذشته نیست.
وقتی جامعهای به واسطه فناوری و تکنولوژی با پیرامون و همچنین جهان ارتباط گرفته و به درک و شناخت میرسد، قاعدتا ساختار ذهنی چنین جامعهای پُر از سوال اقتصادی، سیاسی و فرهنگی میشود.
برای مثال جامعه امروز ایران سوال میکند به چه دلیل و دلایل، مسئولانجمهوریاسلامی روابط مجدد با عربستان برقرار کردند؟ و همچنین به چه دلیل و دلایل سیاسی و اقتصادی از ایجاد روابط با مصر استقبال میکنند؟ آیا تا به حال مسئولان از خودشان پُرسش کردهاند به چه دلیل یا دلایل، واقعیتهای امروز ایجاد شده است؟
مسئولان باید بدانند وقتی جامعهای به هر دلیلی دچار تکانه ذهنی و فکری شده باشد، آن جامعه دیگر به موقعیت گذشتهاش بر نمیگردد. بنابراین آیا مسئولان نباید به نحوه مواجههشان با چنین جامعهای، تناسب ببخشند؟ نکته مهم و قابل تامل اینکه تا زمانی که حکمرانان هر کشوری، درک و شناخت صحیحی از قدرت اجبار زمان نداشته باشند. قاعدتا چنین حکمرانانی نمیتوانند با جامعه تحت مدیریتشان رابطه یا روابط افقی داشته باشند.
همانطور که میدانید روابط معنادار و پیروزی بخش در دنیای امروز، روابط افقیست. بنابراین یکی از ویژگیهای کشورهای توسعهیافته، نهادینه شدن رابطه افقی بین مسئولان و مردم است. در چنین رابطهای، چیز پنهان ماندهای در عرصه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در بخش یا گوشهای از جامعه، تلنبار نمیشود!
متاسفانه در کشورهایی که رابطه یا روابط افقی بین مردم و مسئولان برقرار نیست و به تعبیری همچنان روابط عمودی موجودیت دارد. تلنبارشدگی مطالبات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی یکی از آفتهای مهمیست که در نقطهای از زمان و مکان به دلیل خاصیت قدرت اجبار زمان، سر بر میآورد و توامان مردم و مسئولان را دچار چالشهای جدی خواهد کرد.
در رابطه یا روابط عمودی، گفتوگو صورت نمیپذیرد. چرا که حرفها، خواستها و مطالبات در زمان و مکان درست بیان نمیشود و این بیان نشدگی، آرام آرام واقعیت تلنبارشدگی ایجاد میکند و به مثابه جریان آبی که در مقابل دیواری روی هم تجمیع میشود تبدیل به سدی خواهد شد که با کوچکترین تَرک و شکافی، تمام دیوار را ویران میکند! جهان امروز، جهانِ گفتوگو و پرسش و پاسخ است. جامعهای که پرسشگر شده است اگر برای سوالات خود، جواب قانع کنندهای از مسئولان دریافت نکند، قاعدتا خود به دنبال جواب میرود.
بنابراین هر جوابی، سوال جدیدی تولید میکند و پرسشگری در دنیای امروز به عنوان حق انسانی و شهروندی و مهمتر از آن به عنوان حقوق شهروندی شناخته میشود.
بنابراین حقوق پایمال شده، مانند همان حرفها و خواست و مطالبات تلنبار شده در نقطهای از زمان و مکان به دنبال احقاق حق خود خواهند رفت.