Get Mystery Box with random crypto!

خانم برفی ( بیستون)

لوگوی کانال تلگرام s_b_q — خانم برفی ( بیستون) خ
لوگوی کانال تلگرام s_b_q — خانم برفی ( بیستون)
آدرس کانال: @s_b_q
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1
توضیحات از کانال

-قنـــــاتي تـــﻧـشــــــــر♥ : ✺ خــوـاطــــــر ✺ ﺸــــيــــلات ✺ رمــزيــــــات ✺ مـﻗـاطع قصـيرﮪ ⠀⠀⠀⠀⠀╭┅┈┈┅┈┅┅┈┅┈┈┅╮⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀♥ صديت المحبهـہ ، يوم فـآرقوني ⠀⠀⠀⠀⠀╰┅┈┈┅┈┅┅┈┅┈┈┅╯ ❃لتواصل↜ @xu505_bot ⠀ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ ‏

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2021-12-24 12:05:55 ‍╭───┅┅┅───═ঊঈঊঈ═───┅┅┅───╮
☞❥❢ #part241
••••••••••❥ ❥••••••••••
وای! خدا باید به من صبر می‌داد! با چشمان قد توپ فوتبال شده‌ای گفتم:
- به امید خدا همه‌شون شوخی هستن دیگه!
اخم کرد:
- شوخی کجا بوده؟ از کی منتظرم حالا می‌گه شوخی می‌کنی.
در میان سروصدای زیاد دختران جوانی که بالای سرمان می‌خواندند و می‌دوختند و می‌خندیدند، من مستاصل داشتم به مردی نگاه می‌کردم که نه یک ذره ادب داشت و نه مراعات! زیر چشمی نگاهم کرد و خنده‌ی پرشیطنتی بر لبش آمد:
- ای منحرف بی‌تربیت!
لحنم معترض شد:
- من یا تو؟
پچ‌پچ کرد:
- والا من دنبال یه اتاق خالی‌ام یه ذره این کمر وامونده رو بذارم زمین چند روزه از خستگی نیرو برام نمونده، تو به چی فکر کردی که چشات اینقدری شد خودش جای سوال داره!!
خنده از صورتم به شانه‌هایم کشیده شده بود که لبش به گوشم نزدیک شد:
- آهان حالا شد، بخند جانم. دیگه نبینم آه بکشی و غصه بخوری‌ها!!
یکی می‌گفت:
- نه دارتی سان؟ (چی می‌سابی؟)
آن یکی جواب می‌داد:
- شیرین نیخ. (شهد و شیرینی)
دیگری می‌گفت:
- شیرین اولاسان قیز سنی. (همیشه شیرین باشی دخترجان... تلویحا یعنی برای شوهرت شیرین بمانی همیشه.)
نگاه معصومم به مردی بود که داشت شوهرم می‌شد و عقدی که او را به نزدیک‌ترین کسم بدل می‌کرد. دعا کردم؛ خدایا خودت آخر و عاقبت‌مان را به خیر کن.
باز یکی از دخترکانی که بالای سرمان شلوغش کرده بودند، می‌گفت:
- نه تیکی سن؟ (چی می‌دوزی؟)
آن یکی جواب می‌داد:
- بخت تیکیرم، تخت تیکیرم، مهر و محبت تیکیرم (بخت می‌دوزم؛ سفت می‌دوزم. مهر و محبت می‌دوزم.)
و خودش از حرفش می‌خندید و ادامه می‌داد:
- آقا کامرانی سلوا جانا به‌به تیکیریم. (آقا کامران را به سلوا جان محکم‌محکم می‌دوزم.)
«یک رسم قدیمی تبریزی که در برخی مجالس عقد گفته می‌شود.»
واقعا این پیوند تا کجا محکم بود؟ تا همین چند روز پیش فکر می‌کردم من که نمی‌خواستم قبول کنم و الان یک معامله‌ای است که کردم و خب یک طوری می‌شود دیگر ولی الان مقابل آینه‌ی بخت و قرآن به دست و کنار این مرد، انگار دلم یک چیز دیگر می‌خواست...
پررو شده بود و دلش برا بخند جانم یکی رفته بود و برای خط و نشان قشنگ او برای غصه نخوردن، دو سال نگذشته به تنگ آمده بود.
بین آن همه صدا برای اینکه صدایش را بشنوم، لبانش را به گوشم چسباند:
- جووون چه دوخت و دوزی راه انداختن!! من که به عاقبت این دوخت و دوز خوش بینم!
به جای خندیدن، چشمانم پر از خواهش شد:
- کامران تو برای چی بین این همه دختر منو انتخاب کردی؟
با خنده سری تکان داد:
- تازه می‌پرسه لیلی زنه یا مرد؟
دلم بهانه داشت و شاید می‌خواست برای خودش بهانه بتراشد:
- برای اینکه من اهل رابطه‌ی قبل از ازدواج نبودم؟
صدای یکی آمد:
- خطبه تموم شد.
تمام شد، او الان شوهرم بود. سوالم و جوابش بین همهمه و کف و جمع کردن پارچه‌ی روی سرمان گم شد.
***
••••••••••❥ ❥••••••••••
#بازنده‌هانمی‌خندند ❢❥☞
╰───┅┅┅───═ঊঈঊঈ═───┅┅┅───╯
19 views09:05
باز کردن / نظر دهید
2021-12-24 12:05:55 رافائل فغ
12 views09:05
باز کردن / نظر دهید
2019-06-12 13:27:48 خودمان باشيم
نه جزء ناچيز كسى كه ديده نمى شود
بايد بلد شويم
ديگر پازل اشتباه كسى نشويم
جايى كه بايد نازمان را مى خريدند و
به احساسمان ارزش مى دادند و
درك مى شديم
گوشه دنجمان شد
يك تلمبار تنهايى و زخمى كه هر روز
دردش عميق و عميق تر مى شد
بس است ديگر
براى چيزهايى كه در برزخش مانديم و
توهمى بيش وسط زندگيمان نبودند
ما بجاى
لبخند و
بوسه و عشق
فقط گريستيم
بس است ديگر

#امیر_وجود

@amirvojoud
43 views10:27
باز کردن / نظر دهید
2019-05-22 11:38:39 دلم عشق مى خواهد
آنقدر ناب
آنقدر عزيز
كه هيچ جايى براى دلتنگى هايم نگذارد
جز آغوشش

#امیر_وجود

@amirvojoud
34 views08:38
باز کردن / نظر دهید
2019-05-19 10:02:05 وقتی از دستش بدی
تازه می فهمی
چقدر با هم بودن با ارزشه

#امیر_وجود

@amirvojoud
26 views07:02
باز کردن / نظر دهید
2019-05-19 10:01:14 امان از اين سكوت
ساده نيست
اما مادر تمام حرفهاست

#امیر_وجود

@amirvojoud
23 views07:01
باز کردن / نظر دهید
2019-05-19 10:01:04 جمعه باشد
غروب باشد
دريا هم باشد
تو نباشى
اين خودش غمگين ترين شعر جهان است

#امير_وجود

@amirvojoud
20 views07:01
باز کردن / نظر دهید
2019-05-19 10:00:58 وقتهایی هست که آدم خودش هم نمی داند
چه مرگش شده
فقط بی‌ حوصلگی
جلوتر از خود آدم
بر همهٔ هستی‌ اش سایه می‌‌اندازد

#امیر_وجود

@amirvojoud
19 views07:00
باز کردن / نظر دهید
2019-05-19 10:00:45 هر كسى براى خود روزهايى دارد
شنبه
يكشنبه
چند شنبه اش مهم نيست
يادش كه مى افتى
جگرت را تكه تكه مى كند


#امير_وجود

@amirvojoud
19 views07:00
باز کردن / نظر دهید
2019-05-19 09:59:35 Channel photo updated
06:59
باز کردن / نظر دهید