#شب_چهارم #طفلان_زینب #زمینه بند اول برید عزیزام که پشت داداش من خمیده برید عزیزام که بعد اکبر موهاش سفیده قسم بدیدش به مادر من اجازه میده برید به میدون نمونده از من جز اشک دیده داری میری مادر خدا به همراهت واسه بار آخر خدا به همراهت خمیده پشت من دیگه نفس تنگه گل من تنهایی تو میدون جنگه حال من خرابه حالا منتظر میشینم کاش دوباره من گلهامو تو بقل بگیرم از صدای ضرب شمشیر قلب من میریزه تا میاد صدای تکبیر قلب من میریزه حال من چاره نداره کاش میشد بیاد دوباره اروم دلم میترسم به ضرب شمشیر میترسم با ضربه تیر پر پر شه گلم ........ بند دوم از توی‌خیمه میبینم داداش اروم میشینه از توی خیمه میبینم انگار گلی میچینه دارم میبینم پیکر بی جون بچه هامو تو خیمه موندم حسین نبینه اشک چشامو حال منو داداش ببینه میمیره اشک منو چشماش ببینه میمیره تنها شدم دیگه تو سینه آشوبم از غم تنهایی به سینه میکوبم چشماتو میبندی در خون مادرت فدا شه از چشام میباره بارون‌مادرت فدا شه رو سفید شدم ای مادر تاج سرم هستید چون مدافع گلگون اهل حرم هستید ای وای از حال دل من میدون میشه قاتل من ای وای گل من تو خیمه عزا میگیرم نیستید اون روز که اسیرم وای از دل من @sabksher 188 viewsedited 19:05
