Get Mystery Box with random crypto!

#شب_هشتم #علی_اکبر #زمینه بند اول علی داره میره میدون میبوس | Sabksher

#شب_هشتم
#علی_اکبر
#زمینه

بند اول

علی داره میره میدون
میبوسه دست ارباب
وقت رفتن علی دیده
غریب و خسته ارباب

میره به سمت میدون
ولی حیرون حسینه
آخه خیلی جوونه
که پریشون حسینه

برای خودش ی لشکریه
رزم علی رزم حیدریه
کرار توی میدون جنگه
......
بند دوم

توی میدون تک و تنها
نگاهش دیگه تاره

شبه پیغمبر ارباب
از عطش بی قراره

مببینه که باباشم
زبونش مثل چوبه
برا اکبر ابالفضل
علمو هی میکوبه

خون تازه از سرش میریزه
دشمن سر پیکرش میریزه
ای وای رمق تو تن نمونده

.........
بند سوم

گرفته دور اکبر رو
هرکی بغض از علی داشت
پیکرش که غنیمت بود
هرکی یک تیکه برداشت

هرکسی که میدیدش
ضربه بر تن نشونده
بابا دیگه خمیدست
تا خودش رو رسونده

پیش علی تا بابا اومده
عمه بین دشمنا اومده
ای وای حسین جونی نداره

........
بند چهارم

جوونای بنی هاشم
اومدن پیش اکبر
صورت به صورتش ارباب
میگه الله و اکبر

از خاک داره بابا
پیکرش رو میچینه
اربا اربا جوونش
غرق خون رو زمینه

بردنش که بی عبا نمیشه
صورت از صورت جدا نمیشه
ای وای حسین داره میمیره

@sabksher