Get Mystery Box with random crypto!

#امام_موسی_کاظم #شعر #روضه در گوشه ای نشسته امامی که خسته بود | Sabksher

#امام_موسی_کاظم
#شعر
#روضه

در گوشه ای نشسته امامی که خسته بود
مولا که در قفس پر و بالش شکسته بود
دیگر توان نبود به پایی که بسته بود
تنهاترین غریب،نمازش نشسته بود

بعد از نماز بر لبش أمّن یُجیب بود
ارباب عالمی که در عالم غریب بود

بعد از نماز ولوله تازیانه بود
در صبح و ظهر،نوبت آخر شبانه بود
رد کبود مانده به پشتش نشانه بود
با بغض میزدند، که حیدر بهانه بود

یا ربِّ نَجِّنی است که تکرار میشود
روزه گرفته با ستم افطار میشود

مولای ما به گوشه زندان عذاب شد
زهری خوراند دشمن و هر لحظه آب شد
از خون دل محاسن آقا خضاب شد
آری دعای هر شب او مستجاب شد

پر میکشد ولی،غل و ‌زنجیر وا نشد
زهر جفای مانده به سینه دوا نشد

@sabksher