Get Mystery Box with random crypto!

#رقیه #اسارت #حضرت_رقیه #شب_سوم همه دار و ندارم رفت، تنها سا | Sabksher

#رقیه
#اسارت
#حضرت_رقیه
#شب_سوم


همه دار و ندارم رفت، تنها ساربان مانده
عموی مهربانم رفت ، این نامهربان مانده

اسارت درد بود اما جسارت بوی خون میداد
که لخته خون چو آویزی به گوش دختران مانده

میان خواب از ناقه چنان با سر زمین خوردم
که بعد از آن برای من فقط لکنت زبان مانده

مرا میزد و بعد از آن دوباره عمه را میزد
همه پشت و پناه من که با قد کمان مانده

چه دستان بزرگی داشت،یک ضربه به رویم زد
تمام صورتم از دست و انگشتر نشان مانده

مرا از نی صدایم کرد بابا بین قرآنش
ازین کوتاهی قد است اشک بی امان مانده

همه در خانه های خود ، مرا جز خاک بستر نیست
خدا را شکر در اینجا برایم آسمان مانده

شنیدم میرسد بابا به گردنبد محتاجم
نبیند گردنم رد کبود از ریسمان مانده

نفس در سینه سنگین است،عمرم‌ رو به پایان است
بیا بابا برای دیدنت قدری زمان‌ مانده

سلام ای دلبرم ای سر چرا خاکستری گشتی
ببوسم جای زخمی را که از شمر و سنان مانده

به دنبال دوا بودم برای زخم لبهایت
از آن روزی که بر لبهات جای خیزران مانده

مرا با خود سفر بردی،تن من مانده و عمه
تمام دردها بر روی دوش عمه جان مانده

@sabksher