Get Mystery Box with random crypto!

صبوحی

لوگوی کانال تلگرام sabouhi1401 — صبوحی ص
لوگوی کانال تلگرام sabouhi1401 — صبوحی
آدرس کانال: @sabouhi1401
دسته بندی ها: تلگرام
زبان: فارسی
مشترکین: 375
توضیحات از کانال

در شعر و تاریخ و لغت
به قلم رضا موسوی طبری
@mousavitabari

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-06-14 05:07:42 چرا باید بیشتر متن بخوانیم تا مقاله؟ (با ذکر یک نمونه)

دقایقی پیش به طور اتفاقی به مقاله‌ای برخوردم در خصوص تفاوت عقل از منظر ناصرِ خسرو و سنایی. عنوان پرطمطراقی داشت و در نشریه‌ای علمی-پژوهشی منتشر شده بود و مؤلف آن نیز استادیار فلان دانشگاه. اما هنوز چند سطری از عبارات آن نخوانده بودم که شک و تردید در خصوص اعتبار نویسنده و نشریه ذهنم را درگیر کرد و کمی که پیش رفتم پایۀ استدلال نویسنده در نظرم فروریخت. لطفاً تحمل کنید و یک پاراگراف از مقاله را با دقت بخوانید:

"برای ورود در موضوع بحث از دو تمثیل زیر، که مضمونی واحد و برداشتی متفاوت دارد سود جسته‌ایم:

چون جهان مادر و تو فرزندی
گر نه‌ای گبر عقد چون بندی؟

هم چو گبران تو از برای جهان
خوانده او را دو دیده و دل و جان (حدیقة الحقیقه، 362)

گیتی به مَثَل مادر است مادر
از مرد سزاوار ناسزا نیست (دیوان ناصر خسرو، 115)

بی گمان همۀ ما به تفاوت دیدگاه و ذهنیتی که در ورای این دو تمثیل نهفته است واقفیم. چنانکه می‌بینیم سنایی غزنوی و ناصر خسرو قبادیانی از تمثیلی واحد دو برداشت متفاوت ارائه کرده‌اند. در هر دو تمثیل دنیا مادر انسان خوانده شده است با این تفاوت که سنایی آن را مذموم دانسته، ما را از همنشینی با آن بر حذر داشته و متوجهان به دنیا را "گبر" خوانده است؛ ولی ناصرخسرو، دنیا را موجودی عزیز و محترم معرفی می‌کند و ما را از جفا کردن در حق او باز می‌دارد. به تعبیر دیگر سنایی با دنیا و دنیاگرایی و دنیاگرایان سر ستیز دارد و ناصرخسرو بر خلاف او به اقتضای شیوۀ منطقی خویش برخوردی لطف‌آمیز و دوستانه با آن. پرسش اینجاست که دلیل این اختلاف برداشت چیست. پیداست که چنین تفاوتی از اختلاف بینش و نگرش افراد حکایت دارد و طبعاً فاصلۀ این دو بینش اندک نیست."
(از عقل ناصر خسرو تا عقل سنایی، نشریۀ ادب و زبان فارسی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان، دورۀ جدید، شمارۀ 26/ پیاپی 23)

ادامۀ مقاله را نخواندم و به مرور عناوین و سرفصل‌ها اکتفا کردم. و اگر نبود مشابه بی‌شمار این مقاله در مجلات علمی-پژوهشی (اعنی این قبیل افاضات بی‌مبنا معدود و محدود بود) همین چند خط را هم نمی‌نوشتم. اما براستی چرا نویسندۀ چنین مقاله‌ای نمی‌داند که بارها ناصر خسرو از این تعبیر بهره گرفته و هر بار مقصود خود را به اقتضاء کلام از آن بیرون کشیده است؟ نوبتی آن‌گونه می‌گوید که نقل کردند و نوبتی هم می‌گوید:

گر توی ای چرخ گردان مادرم
چون نه‌ای تو دیگر و من دیگرم؟

ای خردمندان که باشد در جهان
با چنین بدمهر مادر داورم؟ (دیوان ناصر خسرو، ص 469)

و اتفاقاً نوبتی عین مضمون سنایی را به سلک نظم می‌کشد و یا بهتر است به جهت تقدّم ناصر بگوییم سنایی عین مضمون او را موزون کرده است. عنایت بفرمایید:

جهان مادری گنده‌پیر است بر وی
مشو فتنه، گر در خورِ حور عینی

به مادر مکن دست ازیرا که بر تو
حرام است مادر اگر زاهل دینی (همان، ص 16)

بگذریم از اینکه هر دو شعر به بحث خویدوده در آیین ایرانیان باستان اشاره دارد که نویسنده کوچکترین توجه و بالتبع اشاره‌ای به آن نکرده است. تنها با کج‌فهمی می‌نویسد: سنایی متوجهان به دنیا را "گبر" خوانده است.
هم ناصر خسرو و هم سنایی می‌گویند اگر پیرو دیانت اسلامی و گبر نیستی دل در مادرِ دنیا مبند و او را عقد مکن. و این تعریضی است به قداست ازدواج با محارم (خویدوده) در سنت ایرانیان پیش از اسلام (دست کم به باور دو شاعر مسلمان قرن پنج و شش) که برخی معتقدند به خویشاوندان نزدیک همچون عموزادگان مربوط بوده است، نه خواهر و مادر.

در هر حال آنچه مقاله بر آن مبتنی بوده با نقل همین دو بیت که عرض کردیم از بیخ باطل می‌شود و ادامۀ بحث نیز به طریق اولی منتفی است. تعدادی از مقالات استادان دانشگاهی و غیر دانشگاهی ما چنین است. کافی است سطری یا برگی از آن به دست صرّاف ممیّزی افتد و ارزیابی شود؛ تمام جلوه‌فروشی‌های شبه علمی آن به یکباره دود می‌شود و بر هوا می‌رود.


https://t.me/sabouhi1401
716 viewsرضا موسوي طبري, 02:07
باز کردن / نظر دهید
2022-06-11 17:20:21 لوای فخر بلند است از دو احمدشاه

قصیدۀ زیر از خلیل الله خلیلی (ولادت: 1286ش/ کابل، وفات: 1366ش/ اسلام‌آباد) در کشاکش جنگ افغانستان و در مدح دلاوران مبارز آن خطّه و مذمّت کرملین سروده شده است. قصیده‌ای است سوزناک و مؤثر؛ در زمین قصیده‌ای از ابوالفیض فیضی. اگرچه پیش از فیضی نیز بسیاری از شاعران در این وزن و قافیه طبع‌آزمایی کرده‌اند، مطلع قصیدۀ خلیلی خصوصاً یادآور شعر فیضی است که با این مطلع در وصف کشمیر گفته است:

هزار قافلۀ شوق می‌کند شبگیر
که بار عیش گشاید به عرصۀ کشمیر (دیوان فیضی، ص 42)

نگارنده قصیدۀ زیر را از روی چند چاپِ نه چندان معتبر در نشریات به اصلاح درآورده است.
در بیت مقطع از دو احمدشاه یاد شده است که لازم است متذکّر شود مقصودِ شاعر احمدشاه درّانی (ابتدا از سپاهیان نادرشاه افشار و سپس تاجگذار حکومتی مستقل در شرق ایران) و احمدشاه مسعود (از مبارزان افغانستانی دورۀ معاصر) است.
احمدشاه درّانی را پدر کشور افغانستان دانسته‌اند چرا که او پس از کشته شدن نادرشاه از فترت پدید آمده در انتقال قدرت استفاده کرده، مدعی تصرفات شرقی شد.
اینک اما دیده‌ام از واپسین بیت قصیدۀ مرحوم استاد خلیلی در ستایش احمدمسعود و پدرش احمدشاه مسعود بهره می‌برند که علم مخالفت با ظلم و جور را در منطقۀ پنجشیر برافراشته و علی رغم تنگناها و دشواری‌ها مانع برپایی جشن فتح و پیروزی کامل طالبان شده است.

هزار قافله آهِ سحر کند شبگیر
که ناله‌ام برساند به درّۀ پنجشیر

در آن دیار که بارد ز آسمانش خون
در آن دیار که روید ز خاکِ آن شمشیر

در آن دیار که خورشید هر سحر ساید
جبین به خاکِ شهیدانِ قهرمانِ دلیر

ستاره شب به دل آسمان شود لرزان
چو بشنود ز دل کوه نعرۀ تکبیر

به جای خندۀ موّاجِ رودِ آن خیزد
به درّه درّه غریوِ پلنگ و غرّشِ شیر

در آن دیار که آبش به زهر گشته عجین
در آن دیار که خاکش به اشک گشته خمیر

به جای لاله جگرهای داغدار کشد
مصوّری که کند نقشِ آن چمن تصویر

نگاه دهر نبیند دگر به تاریخش
مگر خطی که به تیغ و سنان شده تحریر

به سنگ سنگش گویی نوشته آیت حق
رقم‌طراز حقایق به خامۀ تقدیر

به موج موجش گویی نهاده است ز فتح
سرودخوان فلک نغمه‌های روح‌پذیر

خوشا به سنگر آزادگان که آن‌جا نیست
کلاه‌داری و نام هما و ذکر سریر

سپاهِ آبله‌پایان علم نموده بلند
که هست قافله‌سالار‌شان بشیر و نذیر

پیامبر ادب‌آموز کفر و نخوت‌سوز
کهن‌ردای مهاجر فلک‌شکوهِ فقیر

یگانه پیشرو کارزار باطل و حق
که دست و پای ستم را کشیده در زنجیر

سپاه ملّت افغان سپاه رحمان است
سپاه رحمان بر فوج کفر گردد چیر

سپاه ملّت افغان سپاه آزادی‌ست
که پنجه کرده فرو در گلوی دیوِ شریر

سپاه برهنه‌پایی که در سراسرِ عمر
نموده ‌تر به سفالینه‌جام نانِ شعیر

به جای بالش سر برنهاده بر سرِ سنگ
به جای بستر پهلو نهاده روی حصیر

کنون نگر که زده صف میان آتش و خون
به جنگ دشمن اهریمنِ جهان‌تسخیر

شنو ز سنگر آزادگان که می‌آید
صدای نالۀ دشمن‌گدازِ مادرِ پیر

که باد بوسۀ گرمم حرامت ای فرزند
اگر به خون نکنی لاله‌گون لبِ شمشیر

ببین بر آنکه خمیده قدش کمان‌آسا
یگانه سرو روانش به خون فتاده چو تیر

به خنده بوسه زند بر جبینش و گوید
که ای خدای تو این ارمغان من بپذیر

چه دختران که به خون سرخ کرده زلفِ سیاه
به جای آنکه بیالایدش به مشک و عبیر

چه کودکان که سپردند تن به پنجۀ مرگ
ولی هنوز لب خود نشُسته‌اند به شیر

چه محشر است که شد آن فضای نورانی
به روزِ روشن در چشم‌ها سیاه چو قیر

چه وحشت است که کردند آن سیه‌کاران
به زهر‌های جگرسوز آب ما تخمیر

دریغ کاخ ملل شد یکی قفس که در آن
مهین‌فرشتۀ صلح و عدالت است اسیر

خدای داد بشر را یکی خجسته‌گهر
که کرده‌اند به آزادی‌اش ملل، تعبیر

خدای کرد عنایت یکی گهر به جهان
که کرده‌اند به آزادی بشر تفسیر

ببین که این گهر پاک را چگونه شکست
کلاه‌دار کرملین به کوبۀ تزویر

چه داغ عار بود بر جبین آن دولت
که گوهر بشری را چنین کند تحقیر

لوای فخر بلند است از دو احمدشاه
سپاه‌دارِ جوان و جهان‌ستانِ کبیر



https://t.me/sabouhi1401
392 viewsرضا موسوي طبري, edited  14:20
باز کردن / نظر دهید
2022-05-20 12:11:38 بهر ترویح روح آن مرحوم

سرکار خانم دکتر مهری بهفر اکنون سال‌هاست که به تصحیح و گزارش شاهنامه اشتغال دارد و در کنار این کوشش ستودنی، نشریه‌ای نیز در نهایت پاکیزگی به نام "رود" منتشر می‌کند که سراسر در معرفی و نقد و بررسی کتاب است. از خداوند سلامتی ایشان را مسئلت دارم تا این هر دو کار را به سرانجام برسانند.

ز من مهری بهفری را درود
که در بحر شهنامه زد بانگ رود

یادداشت امروز در واقع در دو بخش تنظیم شده است. بخش نخست که بیشتر باب طبع اهل ذوق است، متن پیاده و خلاصه شدۀ سخنرانی من است در روز بزرگداشت حکیم فردوسی در دانشگاه آزاد شهرکرد (گمان کنم در سال 1395) که به دعوت دکتر محمد حکیم‌آذر و در معیت دکتر علی‌اصغر دادبه صورت گرفت.
و بخش دوم مستند به نسخه‌های معتبر شاهنامه و متون کهن نثر و نظم است و مبتنی بر موازین تحقیق علمی.
از آنجایی که هر دو بخش به قرآن و شاهنامه مرتبط است آن را به روان مینونشان والدۀ سفرکردۀ دکتر بهفر، مرحومه "زهرا محمّدامینی" پیشکش می‌کنم. خدایش بیامرزاد و بر قدر و منزلت دخت فرزانه‌اش بیفزایاد.

https://t.me/sabouhi1401
385 viewsرضا موسوي طبري, edited  09:11
باز کردن / نظر دهید
2022-05-20 12:07:37
355 viewsرضا موسوي طبري, 09:07
باز کردن / نظر دهید
2022-05-20 12:07:37
341 viewsرضا موسوي طبري, 09:07
باز کردن / نظر دهید
2022-05-20 12:07:37
339 viewsرضا موسوي طبري, 09:07
باز کردن / نظر دهید
2022-05-20 12:07:37
333 viewsرضا موسوي طبري, 09:07
باز کردن / نظر دهید
2022-05-20 12:07:37
324 viewsرضا موسوي طبري, 09:07
باز کردن / نظر دهید
2022-05-20 12:07:36
319 viewsرضا موسوي طبري, 09:07
باز کردن / نظر دهید
2022-05-20 12:00:51 منابع:
قرآن کریم، ترجمۀ ابوالفضل رشیدالدین میبدی، مرکز پژوهشی میراث مکتوب، چاپ اول، 1388ش.
الشاهنامه، نظمها بالفارسیة ابوالقاسم الفردوسی، ترجمها نثرا الفتح بن علی البنداری، صححها و علق علیها وقدّم لها الدکتور عبدالوهاب عزام، الجزء الاول، الطبعة الولی مطبعة دارالکتب المصریة بالقاهرة، 1350ه. 1932م.
بیت‌یاب شاهنامه، به کوشش فرهاد اصلانی و معصومه پورتقی، (بر پایۀ پیرایش جلال خالقی مطلق)، انتشارات سخن، چاپ اول، 1394ش.
تاریخ ادبیات در ایران (جلد دوم)، دکتر ذبیح الله صفا، انتشارات فردوسی، چاپ چهاردهم، 1378ش.
ترجمۀ تفسیر طبری، به تصحیح و اهتمام حبیب یغمایی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1393ش.
تفسیر سورآبادی "تفسیر التفاسیر"، ابوبکر عتیق نیشابوری مشهور به سورآبادی، به تصحیح سعیدی سیرجانی، فرهنگ نشر نو، 1381ش.
حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، اثر ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی، تصحیح و تحشیه: مدرس رضوی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ پنجم، 1377ش.
دیوان اشعار ابن یمین فریومدی، به تصحیح و اهتمام حسینعلی باستانی راد، انتشارات کتابخانۀ سنایی، چاپ 1344ش.
دیوان حکیم شفایی اصفهانی، تصحیح و مقدمه و تعلیقات: دکتر لطفعلی بنان، ادارۀ کل ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی، چاپ 1362ش.
دیوان ناصر خسرو، به تصحیح مجتبی مینوی و مهدی محقق، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ 1368ش.
سخن و سخنوران، نوشتۀ بدیع الزمان فروزانفر، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، چاپ چهارم، 1369ش.
شاهنامه، ابوالقاسم فردوسی، به کوشش جلال خالقی مطلق، با مقدمۀ احسان یارشاطر، نیویورک 1366ش.
شرح التعرف لمذهب التصوف، خواجه امام ابوابراهیم اسماعیل بن محمد مستملی بخاری، با مقدمه و تصحیح و تحشیۀ محمد روشن، انتشارات اساطیر، چاپ اول 1363ش.
شرح قصیدۀ فارسی، خواجه ابوالهیثم احمد بن حسن جرجانی، منسوب به محمد بن سرخ نیشابوری، به تصحیح و مقدمۀ فارسی و فرانسوی هنری کربن و محمد معین، انستیتو ایرانشناسی دانشگاه پاریس، 1334ش، 1955م.
عهد جدید یعنی انجیل مقدس، به همت انجمن پخش کتب مقدسه در میان ملل، 1960م.
فرهنگ شاهنامه، علی رواقی، فرهنگستان هنر، چاپ اول، 1390ش.
کتاب فیه ما فیه، از گفتار مولانا جلال الدین محمد مشهور به بلخی، با تصحیحات و حواشی بدیع الزمان فروزانفر، مؤسسۀ اتشارات امیرکبیر،چاپ هشتم، 1380ش.
کوش‌نامه، سرودۀ حکیم ایرانشان بن ابی الخیر، به کوشش جلال متینی، انتشارات علمی، چاپ اول، 1377ش.
لغت‌نامه، علی‌اکبر دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1377ش.
مقامات حمیدی، تألیف عمرو بن محمود بلخی، شرکت تعاونی و نشر بین الملل، چاپ 1362ش.
نفائس الفنون فی عرایس العیون، تألیف علامه شمس الدین محمد بن محمود آملی، انتشارات اسلامیه، به تصحیح آقای حاج میرزا ابوالحسن شعرانی، چاپ 1381ش.
و نسخه‌های متعدد خطی شاهنامه.

#شاهنامه_قرآن
#گفتار_بیکار
#گفتار_و_پیکار
#ترجمه‌های_کهن_قرآن

https://t.me/sabouhi1401
313 viewsرضا موسوي طبري, edited  09:00
باز کردن / نظر دهید