یکجور نفرین یکجور بغض گنگ نسبت به بیدادی دنیا و همه مردمان ح | کافه هدایت
یکجور نفرین یکجور بغض گنگ نسبت به بیدادی دنیا و همه مردمان حس کرد. یکنوع کینه مبهم نسبت به پدر و مادرش حس کرد که او را به این ریخت و هیکل پس انداخته بودند! اگر هرگز به دنیا نیامده بود به کجا برمیخورد.