Get Mystery Box with random crypto!

بخشی از کتاب: گفت‌و‌گو با صادق هدایت نوشته‌ی: یوسف یزدانی نشر | کافه هدایت

بخشی از کتاب: گفت‌و‌گو با صادق هدایت
نوشته‌ی: یوسف یزدانی
نشر گیوا / ۱۳۹۷

س: زبان آثارتان در زمان خودش حرکت نویی بود در حوزه‌ی ادبیات و زبان فارسی. اگر چه پیش‌تر از شما «جمال‌زاده» با «یکی بود، یکی نبود» آغازگر این راه و حرکت بود، اما شما در این زمینه به طور جدی کار را ادامه دادید و از آغازگران ادبيات داستاني مدرن هستيد.
ج: البته در آن دوره آثاری در این ردیف، از نظر اُدبا و فُضلا، بی‌معنی و خارج از قلمرويِ ادبیات و زبان فارسیِ متداول محسوب می‌شد و دقيقاً توهین به شمار می‌رفت. این حضرات انگار برای مردم و جامعه‌ی هزار سال پیش می‌نوشتند. آثارشان پر بود از زلفِ یار و ساقی و ساغر و سلسله موی و از این دست کلمات و جملاتِ قُلمبه سُلمبه- که تاریخ مصرف‌شان گذشته بود. البته این به معنای آن نیست که این کلمات به درد نمی‌خورند و باید انداخت‌شان دور، نه! بلکه منظور من استفاده از زبان رایج و راحت مردم در ادبیات و آثار ادبي‌مان است. يعني همچنان که شعر نو، نفی شعر کلاسیک نیست، نثر و ادبيات نو هم درصدد انکار معلومات گذشته‌ها نيست. بلکه باید زبان روزگار و مردم خود را فهمید. و این شناخت برای یک نویسنده لازم و ضروری است. در واقع زبان، پديده‌ای قراردادي و سيال است كه در درون خود امكان زايش دارد و کاربرد کلمات هر آن در حال تغییر و تحولی شگرف است. مثل جامعه‌ها، مثل صنعت، تکنولوژی و خیلی چیزهای دیگر. طبیعی است که زبان و نثر صد سال پیش، مال همان زمان و همان مردمان و همان شرايط فرهنگي، اجتماعي، سياسي و ادبی بود كه امروزه براي ما عجيب و گاه غيرِ قابل قبول است و بی‌شك نثر امروز ما، برای آیندگان، کهنه، مردود، خسته کننده و شايد قُلمبه سُلمبه و خنده‌دار به نظر بيايد و گريزي از آن نيست و نباید در مقابلش جبهه‌گيري كرد. این سیر طبیعی زبان و کارکرد آن در جامعه است.
س: آثار شما سرشار از اصطلاحات و امثال عامیانه و عقايد، نیازها، بگو مگوها و خوبی‌ها و بدی‌های توده‌ی واقعی مردم است. فکر می‌کنید امروزه چه نیازی به فرهنگ توده و آثار فلکلور و ادبیاتی از این دست احساس می‌شود؟ و نسل آینده تا چه اندازه به این ادبیات و مطالعه‌ی آن نیازمند است؟
ج: ببينید! ادبیات فلکلور، ماهیت و نمایان‌گر نوع زندگی، فرهنگ، اعتقادات ملی و مذهبی هر قوم است. و البته از نخستين تراوش‌های روحِ بشری و صدای درونی و نماینده‌ی روحِ هنری هر ملت و هویت غیرِ قابل نفی‌اش به شمار می‌رود. این با خرافات و اعمال و گفتار خرافی فرق دارد و نباید اشتباه گرفته شود. نسلِ امروز به این فرهنگ و ادبیات نياز دارد، يك نياز کاملاً حياتي. استعمار همیشه از فرهنگ یک ملت شروع می‌شود. اگر ما امروز به ملت خود، فرهنگ و آثار فلکلورمان را نشناسانیم و نسل‌های آينده با هویت فرهنگی‌شان بیگانه بمانند، بايد گفت کار از کار گذشته و همه چیز از دست رفته است. بنده سعی کرده‌ام در معلومات خود اين حال و هوای کاملاً ایرانی و ملی و منطبق با نیازهای واقعی مردم را نشان دهم و روح واقعی توده‌ی مردم را باز گویم.
در بعضی از کشورها، نویسنده‌ها و هنرمندهاش تلاش می‌کنند برای خود و ملت خود، قهرمان‌ها و اساطیری که هرگز نداشته‌اند را خلق کنند، به وجود آورند! و جالب این که به همان‌ها هم افتخار می‌کنند. و ما این جا سعی داریم داشته‌های واقعي، تاریخی و هویت و فرهنگ اصيل خود را از بین ببریم، فراموش و خاموش کنیم و بدتر آن كه دولت مردان ما هم به این تخریب‌ها- در اشكال مختلف- دامن می‌زنند و افتخار می‌کنند!
ما هرگز در پی کشف، احیا، تقویت فرهنگ‌ها، زبان‌ها و آیین‌های بومی و قومی خود نیستیم و نه تنها آن‌ها را یک غنیمت و موهبت ارزشمند به حساب نمی‌آوریم، بلکه برعکس! مثل تهدیدهای اهریمنی، سعی در حذف و تخریب و انحراف‌شان داریم و آگاهانه فرصت سوزی می‌کنیم. این‌ها بزرگ‌ترین بدبختی ما در این زمینه‌هاست که باید برای حفظ‌شان جان فشانی کرد. «سید نصرالله» در داستان «میهن پرست» می‌گوید: «زبان‌های بومی که اصیل‌‌ترین نمونه‌های فارسی است فراموش (می) شود- کاری که نه عرب توانست بکند و نه مغول...»


#یوسف_یزدانی
شاعر، نویسنده، بازیگر و کارگردان


کانال شخصی: رقص کلمات در دیگ جوشان-یوسف یزدانی

ارتباط با یوسف یزدانی
@hichdrhich

آدرس اینستاگرام یوسف یزدانی
https://www.instagram.com/yousefyazdani53