Get Mystery Box with random crypto!

- فرزانه: خود زوایگ هم خودکشی کرد. - صادق خان: بله. وقتی از دس | کافه هدایت

- فرزانه: خود زوایگ هم خودکشی کرد.
- صادق خان: بله. وقتی از دست نازی ها فرار کرد و به برزیل پناه برد.
- فرزانه: اتفاقاً من وصیت نامه اش را ترجمه کرده ام و میخواهم بگذارم اول کتاب.

ترجمۀ آن را از لای دفتری که به دستم بود درآوردم و روبروی هدایت گذاشتم. هدایت آن را که فقط چند سطر بود خواند و به جملاتم ایراد گرفت. قلمم را درآوردم و با نظر او آن ها را تصحیح کردم. ولی هنوز صفحۀ کاغذ را تا نکرده بودم که گفت:

دوباره بده یک نگاهی بکنم. و بعد: "نه. به جای عالماً و عامداً بگذار [دانسته و سنجیده] همین ... " این وصیت نامچه را از کجا گیر آورده ای؟"
- فرزانه: از کتاب برزیل، سرزمین آتیه دار، چاپ کانادا.
- صادق خان: بیاورش از لحاظمان بگذرانیم.
- فرزانه: چشم.

اما هدایت بلافاصله مثل کسی که پشیمان شده باشد گفت:

نه. حالا وقتش را ندارم ... اصلاً چه کار احمقانه ای کرده. چرا وصیت نامه نوشته است؟ آدمی که خودش را میترکاند دیگر به چُس ناله و وراجی احتیاج ندارد. به او چه که بعدش چه خواهد شد که مردم را پند و نصیحت بدهد؟ همین که ترکیدی و رفتی، دیگر رفته ای. تمام شده است. بعدش دیگر به تو مربوط نمیشود.



آشنایی با صادق هدایت
م.ف.فرزانه

@Sadegh_Hedayat