Get Mystery Box with random crypto!

چند ساعت بعد... روی تخت خواب فنری بزرگ، چهار ساق پا، زیر شمد | کافه هدایت

چند ساعت بعد...

روی تخت خواب فنری بزرگ، چهار ساق پا، زیر شمد بی حرکت بودند.
دو ساق پا ظریف و نرم و سفید بود که روی برجستگی پای یکی از آنها جای دو تسمه کفش قدری فرو رفته و سرخ شده بود. ولی دو ساق پای دیگر پشم آلود و زمخت بود. جوراب گل بهی روی صندلی پهلوی تخت، بغل لباس زنانه مغز پسته ای افتاده بود. کفش های تسمه دار زنانه پهلوی کفش های برقی پایین تخت گذاشته شده بود. و گویی خود را در حضور آنها از ترس جمع کرده بودند. بوی عطر ملایمی از ملافه در هوا پراکنده می شد و امواج حرارت خفیفی از ساق های زن بیرون فرستاده می شد. ساق های زن رو به طرف ساق های مرد روی یکدیگر قرار گرفته بودند. اما ساق های مرد به همان حالت سرد و بی اعتنای توی کافه بودند - روی آنها به طرف طاق اطاق بود، و موهای سیاه و درشت آن از زور رطوبت به هم چسبیده بود.


#قضیه_ساق_پا
#وغ_وغ_ساهاب
#صادق_هدایت

@Sadegh_Hedayat