Get Mystery Box with random crypto!

زندگی نامه سادات روستای امروله ( همروله) و طایفه نقشبندی در من | مێژووی ناوچەی لەیلاخ

زندگی نامه سادات روستای امروله ( همروله)
و طایفه نقشبندی در منطقه لیلاخ

قسمت پانزدهم

سید محمد عابد نقشبندی:

فرزند ارشد حاج سید جلال الدین در سال ۱۲۸۰ ه.ش در روستای امروله دیده به جهان گشود دوران کودکی را در آنجا سپری نمود در نزد اساتید بزرگ آن زمان در امروله مانند ملا محمد مندمی و استاد سید احمد شیخ احمدی قرآن و دروس مقدماتی را فراگرفت سپس برای تکمیل علم و همچنین کسب فضیلت و طریقت و عرفان طبق رسوم آن زمان عازم کردستان عراق گردید.
اول به خانقاه اربیل خدمت دائی بزرگوارش شیخ علی حسام الدین رفت و بعد به خانقاه بیاره خدمت دائی های پدرش شیخ علاالدین و برادرانش رفت و در آن مرکز بزرگ علم و طریقت به تحصیل پرداخت و با کوله باری از علم و عرفان به زادگاهش برگشت.

ایشان عالمی فاضل و عارفی دانا و فرهیخته و بسیار متواضع ،پرهیزکار و با ایمان بودند.
بیشتر قرآن را در حفظ داشتند،مفسر بسیار خوبی بودند،زبان و ادبیات عرب تسلط کامل داشتند و در مسائل دین و شرعی آگاهی کامل داشتند و شاعر توانایی بودند.
اشعار زیادی به فارسی سروده اند که متأسفانه تاکنون چاپ نشده است
چند نمونه از اشعار ایشان:

ندارد عقل من آن زور بازو
که با عدل تو گردد هم ترازو

به فضل خویش عفوم کن سراسر
به عدل خود مکن فعلم برابر

تویی کز فعل من فضل تو بیش است
اگر بنوازیم بر جای خویش است

به تقصیری که از حد بیش کردم
خجالت را شفیع خویش کردم


ایشان اولین شخصیت در منطقه لیلاخ بود که در سال ۱۳۱۹ به ایشان اجازه دادند دفتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق را در امروله دایر نماید

دارای عزت نفس بودند در سخت ترین شرایط زندگی اظهار عجز نمی کردند و هرچه در آمد داشتند در آن روز هزینه می کردند و هیچ وقت مانند تمتم مردم مواد مورد نیاز زندگی را در خانه زخیره نمی کردند.
اگر کسی علت آنرا سوال می کرد در جواب می فرمودند: امروز را زندگی کن تا فردا خدا بزرگ است ،شاید خداوند طول عمر نداد تا آنرا مصرف کنم پس چه الزامی به اندوختن مال است.

ایشان سوار کاری ماهر و تیر اندازی توانا بودند،به درختکاری و باغداری علاقه ی وافر داشتند،در دره بلچان باغ و ویلای باصفایی ساختند و آنرا دلگشا نامیدند که تفرجگاه زیبایی بود در تابستان دهها نفر از نقاط دیگر از جمله سنندج برای استراحت و تفریح به آنجا می آمدند و از انها پذیرایی می گردید.

بعد از طی یک دوران کوتاه بیماری در ۲۴ خرداد ماه سال ۱۳۵۲ در بیمارستان پهلوی سنندج به درود حیات گفتند و جنازه ایشان با احترام زیاد به امروله منتقل و در داخل مرقد دفن گردید.
منبع:کتاب سلاله ی پاکان/سید هادی نقشبندی

https://t.me/saeed_abad

مێژووی ناوچەی بان لەیلاخ