Get Mystery Box with random crypto!

*به یاد آنان که رفتند* سزدم چو ابر بهمن که بر این چمن بگریَم | Dr.Saeed KharatHa

*به یاد آنان که رفتند*

سزدم چو ابر بهمن که بر این چمن بگریَم

زنده‌یاد احمد گل محمدی یکی از آخرین نگین‌ها از سلسله الذّهب درگذشتگانِ شریفی است که نه قربانی کرونا، بل‌که شهید تبانی طمع حریصان با جهل نادانان شدند.

نزدیک به دو سال از درگیری کشور ما با کرونا گذشته و در همه این مدت، درگذشتگانِ ما، قربانیِ این تبانی بوده‌اند.
از مجموعه داده‌ها و اخبار چنین می‌نماید که طمّاعان، از شیوع کوید ۱۹ به نفع تحصیل سود مادّی استفاده کرده و دست‌کم یکی از احتمالات مطرح درباره نحوه و روند واکسیناسیون در ایران دلالت بر این امر دارد.
این در حالی است که شواهد و انتقادهای بی‌شمار درباره ناتوانیِ دیوان‌سالاری موجود در مواجهه با کرونا را نیز نمی‌توان و نباید نادیده گرفت.
از سوی دیگر شواهد بسیار حاکی از این هستند که تنها این دیوان‌سالاری ناتوان و سودجوییِ طمّاعان در اقتصاد بهداشت و درمان نبوده که موجب مرگ هزاران تن شده است؛ بل‌که کلیّت جامعه مدنی نیز دچار ضعف‌های بنیادی بوده که به صور مختلف در این میزان مرگ و میر دخیل بوده است. در این میان، آنچه که عدم آگاهی و عدم اطّلاع رسانی خوانده می‌شود، نه اولین حلقه از نقاط ضعف جامعه مدنی ایران، که آخرین حلقه‌ی آن است. اولین حلقه، ضعف همبستگی اجتماعی و نمودهای گوناگون بی‌تفاوتی و عدم مسوولیت آحاد جامعه نسبت به جان خود و دیگران است.
مثلا، می‌توان گفت که اگر دولت از اقتدار، سرمایه و توان کافی برای کنترلِ جابه‌جایی و ارتباطِ میان‌فردی و گروهی برخوردار می‌بود، یعنی می‌توانست از همان ابتدا قاطعانه از آحاد جامعه بخواهد که از هرگونه رفت و آمد پرهیز کنند و می‌توانست قرنطینه‌ی مطلق برقرار سازد، همچنین از سوی دیگر اگر آحاد جامعه نیز می‌توانستند مسوولانه، چه در نوروز چه در عاشورا و چه در ارتباطات خانوادگی و همه انواع ارتباط‌های رو در رو، خود را مسوول جان خود و دیگران بدانند، اصولاً چنین فاجعه‌یی رخ نمی‌داد.
پیداست که این دو امر عملا غیر ممکن بوده است؛ زیرا دولت نه از اقتدار لازم برای اِعمال چنین قرنطینه‌یی برخوردار بود و نه از سرمایه و سازمان لازم برای تامین حوائح هشتاد میلیون ایرانی در یک یا چند دوره قرنطینه با چنین خصوصیّاتی و نه شاید حتّا از خواست و اراده‌یی برای آن.
همچنین جامعه مدنی ایران نیز فاقد چنین تعهد و مسوولیت اجتماعی جدّی در قبال خود و دیگران بوده است.
البته می‌توان گفت که این حدّ از همبستگی اجتماعی و چنین احساس مسوولیّتی در اغلب کشورهای دیگر هم دیده نشده است؛ وگرنه اصولا پاندمی بسیار زود در همه جهان کنترل شده و امکان جهش‌های بعدی هم از ویروس گرفته می‌شد و این حد از خسران و مرگ به بار نمی‌آمد.
می‌توان با بررسی روند تغییرات مرگ و میر و خسارت‌های ناشی از پاندمی، این نقص را در کلیّت جهان کنونی و انواع جوامع موجود در چهار قاره آسیا، اروپا، امریکا و اقیانوسیه دریافت و بدان اذعان داشت؛ اعم از این‌که اقتصاد نولیبرال را زمینه‌ساز چنین شرایطی قلمداد کنیم یا فردگرایی حادی که امکان همبستگی جدی جوامع را در مواجهه با بحران‌ها و به‌ویژه مواجهه با فجایع دوران کنونی، سلب می‌کند و یا هر عامل بنیادی دیگر.
در این میان، آنچه شرایط ایران را متمایز می‌سازد، علاوه بر نابسامانی و ناکارآمدی آشکار دیوانسالاری ما، افول حاد اخلاقی است که در فرادستان به‌صورت عدم شفافیّت، بی‌توجهی به افکار عمومی، عدم احساس مسوولیت، سودجویی و تجارت مرگ در شرایط پاندمی و در فرودستان به‌صورت بی‌تفاوتی، ناامیدی و فقدان احساس مسوولیت در این شرایط نمود یافت.
چه نا امید کننده و دردآور است که برخی از اصحاب کتاب و قلم، مثلا برخی از استادان دانشگاه که مقاله‌ها و کتاب‌ها درباره جهان پساکرونا نوشته و یا از تحول در آموزش دیجیتال سخنرانی کرده‌اند، درباره پیشگیری از ابتلا و نحوه درمان پس از ابتلا به کوید تقریبا هیچ چیز نمی‌دانند و به همین دلیل هم مبتلا می‌شوند و هم از عهده درمان برنمی‌آیند و جان خود را از دست می‌دهند و از جان جامعه نیز می‌کاهند.
در نگاهی به کلیّت این جامعه، گویی برای جمعی از آحاد جامعه ما، "آینده" تا آن اندازه بی‌معنی شده که کوشید‌ه‌اند از فرصت موجود، حتا به قیمت جان صدها و هزاران انسان، بهره ببرند و برای جمعی دیگر نیز آینده آن‌قدر بی‌معنی شده که حاضر شدند به قمیت جان خود از آن بگذرند.

یاد همه آنان که از میان ما رفتند، گرامی و نامشان بلند باد.

۳۰ امرداد ۱۴۰۰ - اسمعیل خلیلی