Get Mystery Box with random crypto!

بایزید بسطامی در مسافرت های خود ، همواره در جستجوی مردانی ربّا | سفیر فارفان

بایزید بسطامی در مسافرت های خود ، همواره در جستجوی مردانی ربّانی بود . در میانه راه پیرِ مردی دید با رخساره ای نورانی و قامتی خمیده . وقتی سرِ سخن گشوده شده معلوم گشت که وی ، درویشی فقیر و عیالوار است . پیرمرد به بایزید گفت : کجا می روی ؟ بایزید پاسخ داد : به زیارت حج می روم . گفت : زاد و توشۀ سفر چه داری ؟ گفت : دویست دِرَمِ نقره که به گوشۀ عبایم محکم بسته ام . پیرمرد گفت : اینک این دِرَم ها را به من دِه و هفت بار به گِردِ من بگرد که این طواف ، بهتر از طوافِ حج است . و بایزید چنین کرد.

......... ..........

سفیر فارفان

@safirfarfan