Get Mystery Box with random crypto!

‍ نامه دکتر محمد مصدق به احمد مصدق از احمد آباد کاغذ شما ر | سهند ایرانمهر

‍ نامه دکتر محمد مصدق به احمد مصدق
از احمد آباد

کاغذ شما رسید شرح واقعه این است که می نگارم. سرکار سرهنگ مولوی یک دفعه با یک آب و تابی مثل اینکه یک بچه را بترسانند آمدند و یک وراندازی از پشت عمارت، باز از همان نظر در اطاق خواب من کردند تا اگر روزی لازم شود آن را بمباران کنند و بعد بدون اینکه دیداری دست دهد تشریف بردند. سپس سرکار سرهنگ خدیوی دو دفعه آمدند که یکی روز قبل ۱۰ تیرماه بود و من بطور صریح گفتم اگر از هموطنانم کاغذی برسد نمی توانم آن را بلاجواب گذارم و برای جلوگیری از این کار سه راه بیشتر نیست
1- شرحی رسما به من مرقوم فرمائید که راجع به سیاست با کسی مکاتبه نکنم.
2- یک دادگاهی مثل دادگاه سال ۱۳۳۲ دعوت فرمائید و تشکیل دهید که مرا محکوم کنند و این کار سبب شود که دیگر چیزی ننویسم.
3- به مأمورین که در احمدآباد گمارده اید دستور دهید دستهای مرا دستبند بزنند و هر وقت قضاء حاجتی دارم باز کنند و بعد باز دو مرتبه دستبند بزنند تا قدرت نوشتن نامه را از من سلب کنند. من که حاضرم با یک نوشته رسمی این حقی را که قانون در دنیا به هر فردی داده از خود سلب می کنم شما چرا مضایقه میکنید و می خواهید به حرف بگذرانید. غیر از این هر عملی بشود موجب آسودگی من است، چون از این زندگی رقت بار که دیگر تاب و تحمل آن را ندارم خلاص می شوم.
آقای سرهنگ خدیوی حرفهای مرا شنیدند و رفتند. به هرکس هم اگر از شما پرسید می توانید شرح واقعه را بگوئید.

نامه های مصدق به کوشش محمد ترکمان

سالگرد درگذشت محمد مصدق
@Sahandiranmehr