Get Mystery Box with random crypto!

‍ دو‌تصویر ، یک نتیجه سهند ایرانمهر در چند روز گذشته دو وی | سهند ایرانمهر

‍ دو‌تصویر ، یک نتیجه
سهند ایرانمهر

در چند روز گذشته دو ویدیوی مجزا در فضای مجازی فراگیر شد که فکر می‌کنم اگر آن ‌دو را کنار هم قرار دهیم معنای واضح‌تری دارند. در ویدیوی اول، بلاگر مصری در سفر به ایران متعجب است که چگونه نمادهای دینی و‌ مذهبی و دستورات موکد و لازم‌الاجرای شرعی بر درودیوار شهر هویداست اما از آن آشکارتر روزه‌خواری است و‌در پایان با استیصال می‌گوید: «مش فاهم»( نمی‌فهمم).

در ویدیوی دیگر داور بازی لیورپول و شفیلد در دقیقه ۲۵ بازی را متوقف می‌کند تا محمدصلاح ستاره مصری‌ و دیگر بازیکن مسلمان در میان تشویق حضار افطار کنند.


من عالم به اسرار غیب نیستم که بگویم کدام‌یک از این دو رستگارند یا برتری اخلاقی دارند و قایل به این هم نیستم که از یک یا دو تصویر یا رفتارهایی که منشأ اجتماعی یا سیاسی دارند، نتیجه بگیرم که مردم فلان و بهمان شده‌اند اما از منظر جامعه‌شناسی تصویر اول، تصویر جامعه‌نمایشی را نشان می‌دهد که در آن میان امر واقع عرفی با امر مطلوب قدرت فاصله افتاده و هرچند جای شکرش باقی است که ریا و سالوس به کناری نهاده شده است اما نگاه به مقوله ایمان از مجرای اجبار و به مدد محتسب حتی موفق به وادار کردن افراد به پرده‌پوشی هم نشده است چه رسد به عمل به فرایض.

جامعه تصویر دوم نیز لزوما جامعه آرمانی و‌ بدون نقص نیست اما دستکم در این تصویر، نمایشگر جامعه‌ای است که علیرغم اینکه جامعه‌ای دینی نیست و بالطبع اجبار و الزامی هم در انجام شعائر آن وجود ندارد، تمکین مومن به باورش نه‌پنهانی است و‌ نه برای سالوس و‌ ریا و نه ابزار فخر به دیگری یا قراردادن آن به عنوان مبنای تعیین خیر و شر و قضاوت درباره دیگران. این جامعه حداقل در این حوزه نمایشی نیست. خودش است. فرد، اجباری اخلاقی و‌ دینی یا ضددینی نمی‌بیند که اعتراضش را با آشکار کردن عدم تمکین به شعائر دینی نشان بدهد یا دین‌ورزی خود را اسباب ارتقای منزلتش کند، جامعه شاهد دو‌دنیای متفاوت در حکمرانی و عرف نیست. ایمان نیرویی قلبی و حاصل جوشش درونی فرد است نه اجبار با حواله دادن به حکم خدا که حتی از منظر درون دینی نیز وجاهتی ندارد. این جامعه اتفاقا بستر مهیاتری برای ایمان دارد و مومن و‌کافر می‌توانند از آن بهره گیرند. به تعبیر امام علی(ع)در نهج‌البلاغه:
«نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَكِنَّ هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلَّهِ، وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ، يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْكَافِرُ …

آرى، حكم جز از آن خدا نيست، ولى اينان مى گويند كه امارت و حكومت ويژه، خداوند است و بس. و حال آنكه، مردم را امير و فرمانروايى بايد، خواه نيكوكار و خواه بدكار، كه مؤمن در سايه حكومت او به كار خود پردازد و كافر از زندگى خود تمتّع گيرد.
@sahandiranmehr