Get Mystery Box with random crypto!

خیار قلعه‌ای؛ اسیر در گذشته، فراری از اکنون، بی‌توجه به آینده | سهند ایرانمهر

خیار قلعه‌ای؛ اسیر در گذشته، فراری از اکنون، بی‌توجه به آینده

هم‌میهن ۳ خرداد ۱۴۰۳

عباس عبدی

تعطیلات نوروزی زمان مناسبی برای خواندن رمان است. بویژه برای امثال من که در طول سال کمتر فرصتی پیش می‌آید که بتوانم چند روز پیاپی یک کتاب را بخوانم. زیرا ترجیح می‌دهم هنگامی که خواندن رمان را آغاز کردم، تا پایانش جز برای انجام کارهای ضروری آن را زمین نگذارم.

«گزارش آخرین تابستان» نوشته سهند ایرانمهر، داستان سفر خیالی بهمن (شخصیت اصلی داستان) به گذشته است که در قالب بازگشت به روستای دوران کودکی است. او که زندگی شخصی‌اش در شهر با شکست و ناکامی مواجه شده، طلاق گرفته و از نگهداری و دیدن فرزندش به حکم دادگاه‌ محروم، و از وضعیت اجتماعی هم سرخورده است، به خیال رسیدن به آرامش از تابسنان گرم و شلوغ و آلوده تهران به روستا می‌رود تا با سکونت در خانه پدری با یادی از گذشته زیبا، شیرینی آن را یک بار دیگر بچشد، بلکه خستگی زندگی شهری و مدرن را از تن به در کند و حتی اگر شده به صورت موقت، ناکامی و سرخوردگی فردی و اجتماعی خود را فراموش کند تابستانی که از قضا مصادف است با ماه محرم، که عزاداری آن مستمسک مناسبی برای تشدید رقابت‌های داخل روستا است.

بهمن برخلاف تصورش متوجه می‌شود که روستای دوران کودکی او گر چه به لحاظ کلی تغییر چندانی نکرده، ولی اغلب مظاهر شهری به آنجا رفته است؛ برق، آب لوله‌کشی، جاده، خودرو، بلندگو و… حتی افراد مهمی از شهر به آنجا آمده و ساکن شده‌اند، از چریک فدایی گرفته تا کارگر کارخانه کفش ملی، و فعالان در بخش تولید صنعتی، حتی ایرانی از فرنگ برگشته، همگی آنجا هستند، بدون اینکه الزامات و فرهنگ زندگی مدرن را با خود آورده باشند.

همچنین نیز متوجه می‌شود که جهان‌آبادی‌ها که روستایی در مجاورت خیارقلعه و نمادی از جهان بیرونی ما ایران است، قصد دارد زمین‌های آنها را بخرند و گروهی مخالف و گروهی موافقند. این مسئله‌ای است که باعث شکاف و اختلاف بین خیار‌قلعه‌ای‌ها شده است و سالیان درازی است که بر سر این موضوع نمی‌توانند به توافق برسند.

https://telegra.ph/خیار-قلعه%E2%80%8Cای-اسیر-در-گذشته-فراری-از-اکنون-بی%E2%80%8Cتوجه-به-آینده-05-22