سحر نوشت

2021-06-28 16:38:58 کوین کلی نویسنده‌‌ی کتاب آینده‌ی نزدیک به مناسبت ۶۸ سالگیش یه پست نوشته از ۶۸تا توصیه که به دردمون می‌خوره:

https://kk.org/thetechnium/68-bits-of-unsolicited-advice/

مثلا:
-باهوش‌ترین آدم اتاق نباشیم.

-شور و شوق داشتن نسبت به انجام یک‌کار به اندازه‌ی ۲۵نمره IQ ارزش داره.

-بتونیم در طول روز چرت ۲۰ دقیقه‌ای بزنیم.

یوتیوب بی‌پلاس هم بعضی از این توصیه‌ها رو آورده:



#کتاب
@saharshaker باز کردن / نظر دهید

2021-06-26 21:55:39 استقلال فکری به عوامل مادی وابسته است. شعر به استقلال فکری وابسته است، زنان همواره فقیر بوده‌اند. نه فقط در دویست سال اخیر، بلکه از آغاز خلقت. زنان در مقایسه با پسران بردگان آتنی استقلال فکری کمتری داشتند. به همین علت است که من تا این اندازه بر داشتن پول و… باز کردن / نظر دهید

2021-06-16 23:27:17 دام

این پست یکم طولانی شد، شاید خوندنش توی وبلاگ راحت‌تر باشه تا اینجا

#وبلاگ

saharshaker.com/دام/

@saharshaker باز کردن / نظر دهید

2021-05-24 12:26:22 https://www.ted.com/talks/sam_harris_science_can_answer_moral_questions?utm_campaign=tedspread&utm_medium=referral&utm_source=tedcomshare باز کردن / نظر دهید

2021-05-24 12:26:01 https://www.ted.com/talks/sam_harris_can_we_build_ai_without_losing_control_over_it?utm_campaign=tedspread&utm_medium=referral&utm_source=tedcomshare باز کردن / نظر دهید

2021-05-24 12:25:41 هزار سال پیش نظرم درمورد مدیتیشن این بود که برای آدم‌هایی است که رنج نبرده‌اند، زخم نخورده‌اند. اوج غم‌شان این بوده که دیشب به جای پلو، تخم‌مرغ خورده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که این دنیا دیگر جای زندگی نیست. فکر می‌کردم مدیتیشن لااقل روی من جواب نمی‌دهد، اگر فشار رویم زیاد باشد تا یکی نزنم و دوتا نخورم آرام نمی‌شوم. طول کشید تا بفهمم من آدم خاصی نیستم، مشکلات من هم خاص نیست، مشکلات من را هم هزاران آدم دیگر دارند، بعد فکر می‌کردم بیچاره روان درمان‌گرها که مجبورند جوری در مقابل مراجع‌کننده‌هایشان رفتار کنند که آن‌ها باور کنند مشکلاتشان خاص است و کسی دیگر این مشکلات را ندارد.

طول کشید تا بفهمم مدیتیشن درباره‌ی چهار زانو نشستن رو به طبیعت یا نشستن توی اتاق پر از شمع نیست، کارکردش شبیه گل گاو زبان نیست.

اگر به حوزه هوش مصنوعی علاقه دارید احتمالا آقای Lex Fridman را می‌شناسید، در اپیزود 158 پادکستش با آقای Sam Harris صحبت کرده که خودِ سم هریس به نظرم آدم جالبی است و قبل از فریدمن دنبالش می‌کردم. یک اپلیکیشن دارد به اسم Waking Up که سعی می‌کند آرام آرام یاد بدهد که مدیتیشن چیست و چرا. چه کارهایی می‌توان کرد، به نظرم با اینکه اپلیکیشن است ولی نقطه شروع خیلی خوبی برای شیرجه زدن در این مباحث است، به علاوه اینکه می‌توانید درخواست بدهید تا اکانت شما را به طور رایگان به premium ارتقا بدهند. (اگر هزینه‌ی نسخه پریمیوم را خودتان دارید که چه بهتر)

برای درخواست اکانت Free:
https://app.wakingup.com/free-account

برای آشنایی با سم هریس (علاوه بر کتاب‌هایش) هم پادکست دارد هم سخنرانی تد (می‌توانید زیرنویس فارسی فعال کنید)

#وبلاگ

https://saharshaker.com/meditation

@saharshaker باز کردن / نظر دهید

2021-04-29 12:52:18 کتاب think again از آدام گرانت رو نشرنوین ترجمه کرده، هم فیزیکیش هست هم توی طاقچه

nashrenovin.ir/product/think-again-adam-grant
#کتاب باز کردن / نظر دهید

2021-04-23 11:56:07 خدایا،عجب هوای خوبی! از آن لذت نمی‌بری، دست کم از پنجره‌ی اتاقت؟ شرط می‌بندم که درختچه‌ی لاله شکوفه کرده است. این جا درختان هلو و زردآلو به گل نشسته‌اند، که به زودی پژمرده می‌شوند، اما این از زیبایی‌شان کم نمی‌کند و خودشان را به خاطر این موضوع عذاب نمی‌دهند.

#کتاب آوازهای کوچکی برای ماه | ژرژ ساند، گوستاو فلوبر
@saharshaker باز کردن / نظر دهید

2021-04-18 18:47:30 دایی آمده بود خانه ما تا عید را تبریک بگوید، دیدن یک آدم دیگر بجز خودمان در روزگار قرنطینه و دورکاری مثل توپی است برای بچه‌ای که فوتبال دوست دارد اما توپ ندارد و مدام توی ذهنش حرکات را می‌سنجد که اگر توپ می‌داشت چه کار می‌کرد. رفتار من هم بر طبق همین قاعده می‌چرخید، بوس و بغل که یادم رفته ولی داشتم می‌گشتم که از دایی چه سوال‌هایی بپرسم که موقع آجیل خوردن حوصله‌اش سر نرود. آمدن مهمان عجیب بود، مخصوصا برای بابا، چون تا آخر شب دایی را نگه داشت و بعد هم گزینه‌های روی میز را نشانش داد؛ به او گفت الان از ساعت نُه گذشته اگر بروی 200 هزارتومن جریمه می‌شوی می‌توانی بمانی و یکی از اتاق‌ها را بهت می‌دهیم 100تومن، بعد هم کارتخوان را نشانش داد. از آن طرف هم مامان با گزینه‌ی کله پاچه برای صبحانه کار را تمام کرد، دایی ماند، مامان کله پاچه بار گذاشت، بابا از خوشحالی دنبال حرف تازه می‌گشت تا صبح بیدار نگهش دارد، من هم یک موز برداشتم و رفتم توی اتاق چون حرکت بعدی را نمیدانستم و زل زده بودم به دایی.

زندگی‌ام انتزاعی شده است، دوست داشتم آن بیرون برای خودم تجربه بسازم، به گمان من بیشتر چیزهایی که در کتاب‌هاست هم برای ساختن یک تجربه جون‌دار برای دنیای بیرون از پنجره این اتاق است. این روزها دارم به این باور می‌رسم که زمان حول محور خاطره می‌گذرد. دارم درک می‌کنم چرا آدم‌ها گاهی که خاطره تعریف می‌کنند سن‌شان را در زمان وقوع آن خاطره یادشان نیست ولی به ترتیب می‌دانند که اتفاقات بعدی چه بوده است.

می‌دانم که ذهنم به بهترین شکل ممکن اتفاقات گذشته را می‌تواند تحریف کند، برای همین سعی می‌کنم این روزها را با جزئیات بنویسم، چون باور بیشتر ما این است که گذشته، قشنگ‌تر از حال است، دوست دارم در آینده تجربه‌هایی بسازم که پُزش را به گذشته‌ام بدهم، نه اینکه از این روزهایم بدم بیاید، نه، ولی انتزاع شدنش اذیت‌کننده شده است با این حال آنقدر تلخ نیست که در آینده توی سَر گذشته‌ام بزنم. توی دفتر سعی می‌کنم خاطره بنویسم حتی یک خط یا شایدم هم دارم زور می‌زنم خاطره بسازم:

امروز بعد از دوماه بالاخره یک بستنی معجون خوردم، مزه‌اش واقعا همه تلخی‌ها را از بین می‌برد، شاید نیمه گمشده‌ی من همین بستنی فروش باشد.

مانده‌ام توی کوه، هوا سرد است، تماس تصویری دارم، هیچ کجا جز روبروی قبرستان آنتن نمی‌دهد، شب شده، رسیده‌ام به یک اتاق که نمای تمام قبرستان را دارد، عجب شبی! یا از سرما می‌میرم یا از ترس.

امروز دایی را بعد یک سال دیدم، چقدر عوض شده، دوست داشتم حرف بزنم اما حرفی نداشتم…


Photo: Wassily Kandinsky
#وبلاگ

saharshaker.com/abstraction

@saharshaker باز کردن / نظر دهید

2021-04-16 17:07:58 ایرانی بودن با همهٔ مصیبت‌ها به زبان فارسی‌اش می‌ارزد. من در یادداشت‌هایم آرزوی زبانی را می‌کنم که وقتی از کوه صحبت می‌کند به سختی کوه باشد و وقتی از جان یا روح... از سَبُکی به دست نتواند آمد

شاهرخ مسکوب
@saharshaker باز کردن / نظر دهید