Get Mystery Box with random crypto!

شازده‌خانم خودستا شما را نمی‌دانم، اما من همیشه نگران سر و وض | Salammasihi

شازده‌خانم خودستا

شما را نمی‌دانم، اما من همیشه نگران سر و وضع ظاهری خودم بودم. منظورم این است که دوست داشتم همیشه خوب به‌نظر برسم. تا اینکه تصمیم گرفتم به‌عنوان مشاور بچه‌های کلاس سومی و چهارمی؛ در یک اردوی کوهستانی که به سبک دهکدهٔ سرخپوست‌ها درست می‌شد، شرکت کنم. شاید چون آرزوی دوران کودکی‌ام بود که روی آتش غذا بپزم (به‌خصوص شیرینی تخم مرغی با شکر!)، یا آواز دسته جمعی و بازی‌هایی را انجام دهم که هیچ‌کس دوست نداشت از دست بدهد، و شاید هم به این دلیل که می‌دانستم مشاوران اردو چه احترام و جایگاهی دارند. به‌هرحال، می‌دانم که خیلی مشتاق بودم تا این مرتبه من دیگران کنترل کنم. 
در همان پانزده دقیقهٔ اول که مشاور اردو بودم، تصمیم گرفتم از این مقام استعفا بدهم! شازده‌خانم‌های سرخپوست که ۱۰ دختر بچهٔ کوچک بودند، به من چسبیده بودند و رهایم نمی‌کردند. هر کدام می‌خواست فقط به او توجه کنم و مدام تحسینش کنم. بگذارید این‌طور بگویم: ...

بیشتر بخوانید:
https://salammasihi.com/family/teens//6761/

@Salammasihi