Get Mystery Box with random crypto!

وادی سربازی

لوگوی کانال تلگرام sarbaziiran — وادی سربازی و
لوگوی کانال تلگرام sarbaziiran — وادی سربازی
آدرس کانال: @sarbaziiran
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 7
توضیحات از کانال

این کانال خاطرات سربازی راوی را از منظر آسیب شناسانه بیان می‌کند.
ارتباط با ادمین
@erfanmosleh

Ratings & Reviews

4.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2017-10-25 11:32:38
162 views08:32
باز کردن / نظر دهید
2017-10-25 11:31:46 برای اینکه بتونم محتواها رو به روز بنویسم، سعی کردم یه خط زمانی درست کنم یکی از گذشته که با داستان کسر خدمت شروع شد و یکی هم از زمان حال، به این ترتیب امیدوارم در چند روایت آینده اتفاقات گذشته تمام شود و به زمان حاضر پیوند بخورد

به خاطر مشکل افتادگی دریچه قلب پزشک در چکاب اولیه که هنگام انجام فرآیند در پلیس +١٠ حاضر نشد برای ما بزنه مشکلی نداره و من که میخواستم زودتر زمان اعزامم مشخص شود درگیر فرآیند پزشکی شدم.
امروز از صبح آمدم بیمارستان امام سجاد(ع) ناجا برای چکاب و اینا
به نظرم فرآیند منظمی را داشت و زمان بر بودن آن را بایستی به پای حجم بالای مراجعین گذاشت، هر چند که یک فرآیند کاغذی داشت که عمده زمان را به خود اختصاص میداد. پس از پذیرش اولیه، اسم شما را متناسب با بیماری و درمانگاه صدا میکنند و مسیر درمانگاه مورد نظر را به شما نشان می دهند. فرد بایستی به درمانگاه مراجعه کند و فیش پرداخت کند و منتظر بشیند تا نوبتش شود. مراجعه کنندگان قاعدتا پس از نیم ساعت انتظار می توانند داخل مطب دکتر بروند ولی مسئله اینجاست که پرونده تشکیل داده شده در زمان پذیرش به صورت دستی و فقط توسط پرسنل بیمارستان به درمانگاه ها منتقل میشود و حداقل یک ساعت طول میکشد که این پرونده به درمانگاه برسد، با اینکه فاصله پذیرش تا مکان درمانگاه کمتر از دو دقیقه پیاده روی است. به نظر اگر سیستم را الکترونیکی میکردن این زمان خیلی کاهش پیدا میکرد. من ساعت ١٠:١۵ پذیرش شدم و تازه چند دقیقه ای است که پرونده به درمانگاه منتقل شده (١١:۵٢) و فکر میکنم با توجه به بیست نفری که جلوم هستم حداقل یکی دو ساعت دیگر در نوبت بایستی منتظر بمانم.
نکته دیگر که به نظرم اجحاف در حق سرباز است اینکه کل هزینه این ویزیت ها رو بایستی خودت بدی و اون هم نه با قیمت دفترچه پزشکی و یا حتی تعرفه بیمارستان دولتی بلکه با تعرفه بیمارستان خصوصی!! تا الان من دوتا ۴١ تومن هزینه ویزیت دادم و ١٢٨ تومن هزینه چکاب قلب
از صندوق پرسیدم چرا حداقل دفترچه قبول نمی کنید. گفت همین هست که میبینی نمی خواب ویزیت نکن
انگار که من الان درمانگاه سر کوچمون هم برم نظام وظیفه تشخیصشون را از من قبول میکنی
واقعا دلم سوخت بابت مادر و پدری که از چهارمحال بختیاری اومدن و وقتی صندوق گفت ١۴٣ پرداخت کنید، همدیگر نگاه کردن و از صف صندوق خارج شدن

پی نوشت: تا اینجا فرآیند سربازی فهمیدم با تو جوری رفتار میکنن که انگار تو از خدات هست بری سربازی و اونا نمیخوان تو رو راه بدهند.!(بسوزد پدر اجبار)
150 views08:31
باز کردن / نظر دهید
2017-10-24 13:35:53
154 views10:35
باز کردن / نظر دهید
2017-10-24 13:31:30 #کسر خدمت#
شماره چهار
الحمد الله بنیاد نامه را سریع پاسخ داد و ۹۵/۸/۲۶ موافقت خود را با موضوع اعلام کردند. هرچند که دوستان کم لطفی کردند و شاید هم نامه دیر به دستشان رسید تا اینکه در اوسط ماه بعد فهمیدم که نامه تایید آمده است.
معطل نکردم و کار را به سرعت و با جدیت مشغول انجام کار شدم. یک ماهه فصل یک و دو آماده شد و تماس گرفتم با دفتر استاد محترم راهنما.
مسئول دفتر با ایشان هماهنگ کرد که من هفته دیگر برای ارائه گزارش کار خدمتشان برسم. اما فردا زنگ زد و گفتن آقای دکتر مشغله زیادی پیدا کردن جدیدا و دیگر امکان کار روی پروژه شما را ندارند. با دانشگاه هماهنگ کنید تا استاد دیگری را برای پروژه انتخاب کنند.
و این یعنی روز از نو روزی از نو
پی نوشت: من در تمام این مدت تقریبا هر دو هفته برای شرکت در جلسات دانشگاه دفاع ملی می رفتم و می‌آمدم.

اگر فکر میکنید این اتفاف اوج بدشانسی یا بی نظمی و بی برنامگی یک سیستم است؛ عجله نکنید این هزار و یک شب ما تازه شروع شده است.
128 viewsedited  10:31
باز کردن / نظر دهید
2017-10-24 13:18:28 #کسر خدمت#
شماره سه
من با نارضایتی بعد از یک و نیم ماه دوباره به استادی معرفی شدم که یکی از افراد مهم در وزارت دفاع بود. از شواهد مشخص بود که اهل نظر هم هست. خلاصه با کلی سختی بلاخره با دفتر ایشان هماهنگ کردم و پروپزال را بردم پیش ایشان
استاد سخت گیری بود و روحیه کاملا نظامی داشت. برخی جاها در پروپزال با ایشان بحثم می‌شد. یادم هست در یک مورد گفت شما نمی فهمی و بی سوادی. بم برخورد و مجبور شدم جلوی ایشان با گوشی بگردم و عین صحبت حضرت آقا را بیاورم تا شاید قبول کند. تا دید کلام رهبری است کلا موضوع حل شد و اندکی کوتاه آمد. خلاصه کلی تغییرات در پروپزال داد و مسیر کار را کلا تغییر داد. من با رویکرد مخالف بودم چرا که معتقد بودم این پژوهش خیلی نظری می‌شود و نگران از اینکه استاد داور ممکن است بگوید خب که چی؟
با اینحال گفتم خودش میداند. زور من هم که بهش نمی رسد. روز دفاع اگر کسی چیزی پرسید میگویم ایشان گفتن. به سرعت تغییرات را اعمال کردم و بعد از یک ماه پیگیری دفتر ایشان بلاخره وقت دادند و بنده رسیدم خدمتشان تا پروپزال را امضا و تایید کنند. بعد از امضا کار را فرستادم برای کارشناس مسئول و بعد از پیگیری های مکرر بلاخره در ۹۵/۸/۱۸ نامه بنده را برای بنیاد نخبگان نیرو‌های مسلح فرستادند.
این یعنی شش ماه طول کشید تا یک پروپزال را به تایید و تصویب برسانم
117 views10:18
باز کردن / نظر دهید
2017-10-24 13:05:06 #کسر خدمت#
شماره دو
دو سه هفته ای طول کشید که ما شماره‌های مختلف را بگیریم و ایشان را به دلیل مشغله ای که داشتند پیدا نکنیم. بعد از سه هفته بلاخره مسئول پیگیری در دانشگاه شماره موبایل ایشان را به من داد و جلوی خودم با ایشان هماهنگ کردن که الان این بنده خدا زنگ میزنه، باشون صحبت کنید و وقت بدید برسن خدمت شما
من تماس گرفتم و برای دو هفته بعد وقت دادند. روز قرار من پروپزال را آماده کرده بودم که ان شاالله خیلی درگیر تدوین پروپزال نشوم. بعد از صحبت های اولیه، استاد محترم گفتند من الان فرصت نگاه کردن به پروپزال را ندارم. فرم ها را گرفتند و امضا کردند تا من بتوانم فرآیند اداری تصویب پروپزال را دنبال کنم. بنده هم خوشحال رفتم سراغ پیگیری کار‌ها
تا یادم نرفته بگویم که دانشگاه از ما به صورت شفاهی تعهد گرفته بود که ما هر دو هفته در جلسات دفاع سایر کسانی که کسر خدمت گرفته بودند شرکت کنیم. ما هم دو هفته مرخصی میگرفتیم و تا انتهای تهران میرفتیم.
در یکی از همین جلسات من پروپزال امضا شده را تحویل مسئول پیگیری دادم.
ایشان هم گفت ظرف یک یا دو هفته آینده ارسال میکنیم بنیاد نخبگان نیرو‌های مسلح. من هم با توجه به مطالبی که از سایر دوستانم شنیده بودم تصمیم گرفتم تا موافقت بنیاد نیامده کاری نکنم چون ممکن است موضوع را قبول نکنند و یا مشکلاتی پیش بیاید.
هفته سوم شد و وقتی دیدم خبری نشد تماس گرفتم(این تماس‌ها هم داستانی دارد که در هر پنجاه بار شماره گیری اگر خوش شانس باشی یک دفعه می توانی اتاق مسئول پیگیری را بگیری و با نظر و صلوات اگر در اتاق باشد یا مرخصی نرفته باشد). خلاصه ایشان گفتند من فراموش کردم و فردا حتما پیگیر میشم و اطلاع میدم.
فردا شد سه روز بعد و تماس گرفتن که من با استاد راهنما تلفنی صحبت کردم. ایشان پروپزال را دقیق خوانده و گفته که این موضوع در تخصص من نیست!!
حالا بیا توضیح بده که ایشون تایید کرده و امضا کرده پروپزال را ولی توضیح دادن با ندادنش فرقی نمی کرد.
قرار شد استاد راهنمای دیگری معرفی کنند. که این فرآیند هم یک و نیم ماه زمان برد.
پی نوشت: اسامی تمامی این افراد در خاطر بنده هست. منتها فکر کردم شاید بهتر باشد کلا از کسی اسمی برده نشود.
در خصوص مکان‌ها و موضوعات تحقیق هم به صورت کلی اشاره می شود.
103 views10:05
باز کردن / نظر دهید
2017-10-24 12:52:11 #کسر خدمت#
شماره یک
پیگیری کسر خدمت را از دی ماه ۹۴ شروع کردم. نه جایی را می‌شناختم و نه پارتی داشتم. در اینرنت سرچی زدم و با وبگاهی آشنا شدم که گویا یک بنده خدا از سر خیر آمده بود اطلاعی در مورد نحوه گرفتن کسر خدمت، مراکزی که کسر خدمت می‌دادند، شماره ها و کلی چیز دیگر را برای استفاده دیگران توضیح داده بود.
لیستی از مراکز مرتبط با رشته ام که مدیریت است تهیه کردم و یکی یکی شروع کردم به زنگ زدن و چند جایی هم رزومه فرستادم. یادم هست اون موقع دو جا هم زنگ زدن برای مصاحبه که رفتم ولی کاری که میدادند باب میلم نبود و آنها هم حاضر به تغییر نمی‌شدند. در نهایت بیخیال شدم تا اردیبهشت سال ۹۵ از دانشگاه دفاع ملی با من تماس گرفتن. رفتیم و مصاحبه شدیم و جلسه بعد هم رفتیم برای انتخاب موضوع و بعد از یکی دو جلسه روی موضوع هم توافق کردیم. قرار شد استاد راهنما انتخاب کنیم. من خودم چند نفر را پیشنهاد کردم که قبول نکردن و می گفتن بایستی خودمان معرفی کنیم. موضوع پروژه شد انتقال فناوری و بزرگواری را از یک مرکز پژوهشی به عنوان استاد راهنما به من معرفی کردند. این شد اول داستان جدی ما وادی سربازی!!
102 viewsedited  09:52
باز کردن / نظر دهید