Get Mystery Box with random crypto!

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ | خبرنامه سرگالش


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

گیردادن‌های مدیران در دهه ۶۰ !

.... گیردادن مدیران انقلابی در ادارات دولتی و شرکت های وابسته به دولت وحتی خصوصی تمامی نداشت. بندگان خدا کارکنان را می گویم! از آب شب مانده پرهیز می کردند تا بلکه به هر بهانه ای از کار بیکار نشوند. خیلی های شان ناخواسته و گاهاً بدون وضو در نمازهای جمعه وجماعاتی که برگزار می شد شرکت می کردند. البته این شامل همه نمی شد، چرا که تقریباً همه مردم وکارکنان دولت در دهه شصت منسجم وانقلابی بودن شان را با حضور درهمه صحنه های جهاد اقتصادی، عمرانی وجبهه وجنگ را حفظ کرده بودند.

در یکی از نمازهای جماعت که در اداره برگزار می شد با چند نفر از همکاران آخر صف جماعت نماز می خواندیم که همکارم وقت رفتن به سجده شاه و زمین و زمان را به ناسزا گرفت که این چه بلایی بود سرشان آمده!

یک روز نمی دانم برای چه کاری به دفتر رئیس اداره رفتم. رئیس مشغول نوشتن چیزی بودکه با دیدن من با اینکه دو نفر از بازرسان اداره کل مهمانش بودند خود کارش را روی میز گذاشت وبه صندلی تکیه داد و پرسید : اولاًچرا  ریش تو تیغ زدی؟ دوماً این درسته که شما وقتی پیشـنبور بودی  آبـجو می خوردی؟!

نگاهی به بازرسان استانی کردم و با کمی مکث و خاراندن سر گفتم: اولاً ریش باید ریشه داشته باشه!  دوماً بله آقای رئیس! همین حالاهم اگر آبجوی واقعی پیدا بشه حاضرم به چندبرابر قیمت بخرم!
معاون هم که بین دو مهمان بازرس نشسته بود همزمان با شنیدن حرف های ما گفت آبجو بماند! این آقا درحالیکه دشمن اصلی ما آمریکاست  اُوِرکُتِ آمریکایی پوشیده.
خنده ام گرفت، خوشحالی ام را بروز دادم وگفتم: اولاً درخصوص آبجوکه عرض کردم! اما بابت اُوِرکُت  باید بگویم آقای معاون خوشحالم کرد، چون فکر می کردم اورکتی که خریده ام اصل نیست!
از دفتر بیرون آمدم. یکی از همکارانی که دقایقی وارد دفتر رئیس شده بود وشاهد گفتگوی غیرعادی ما بود گفت مگر دیوانه شده ای با این آدما کَل کَل نکن!

بخش بعدی گوساله ها !

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @sargallesh