Get Mystery Box with random crypto!

Sasy

لوگوی کانال تلگرام sasy_mancan — Sasy S
لوگوی کانال تلگرام sasy_mancan — Sasy
آدرس کانال: @sasy_mancan
دسته بندی ها: تلگرام
زبان: فارسی
کشور: ایران
مشترکین: 1.94K
توضیحات از کانال

Instagram.com/sasy

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 3

2021-04-28 19:13:48
#313Bet
#پوکر

خفن ترین تورنومنت های پوکر در 313 بت
خودتونو به چالش بکشید
با قدرت بازی کنید و برنده ۱۰۰ میلیون تومان بشید
ثبت نام و پیش بینی

313 bet . 313 bet
313 bet . 313 bet
کانال تلگرام
313 Bet channel
4.8K views16:13
باز کردن / نظر دهید
2021-04-27 10:26:15 دوستش داری
دوستت داره،،،
@sasy_mancan






‌.
3.2K views07:26
باز کردن / نظر دهید
2021-04-27 10:25:58 خفن ترین تورنومنت های پوکر در 313 بت
با قدرت بازی کنید و برنده ۱۰۰ میلیون تومان بشید
ثبت نام و پیش بینی
313-313.club
313-313.club
کانال تلگرام
@Bet313com
2.9K views07:25
باز کردن / نظر دهید
2021-04-27 10:25:53
سایت معتبر #313بت جهت پیش‌بینی تمامی رشته های ورزشی و بازی های کازینویی آنلاین

پشتیبانی انلاین و 24 ساعته
واریز جوایز کمتر از ۶ ساعت
شارژ چند برابری با ارز های مجازی

شما هم، حرفه‌ای بازی کنید
313-313.club
313-313.club
عضویت در کانال تلگرام
@Bet313com
1.8K views07:25
باز کردن / نظر دهید
2021-04-26 09:37:53 بیوگرافی

ساسی مانکن متولد 27 آبان ماه 1367 در اهواز،خواننده است.نام واقعی اش ساسان یافته و ساکن کرج بود، دانشجوی انصرافی رشته مهندسی کامپیوتر از دانشگاه نواب قزوین در سال 1387 است در سال های حضور در ایران و همینطور خارج همیشه حاشیه آفرین بود.
تنها یک خواهر بزرگتر از خود دارد.تا اول راهنمایی در اهواز زندگی میکردند،سپس تصمیم گرفتند به کرج،جایی که مادربزرگ و عمو هایش بودند نقل مکان کنند.پدر و مادرش در سال 1394 از ایران خارج و در الیستا زندگی می کنند.

شروع فعالیت

علاق به موسیقی و خواندن از دوران دبستان در وجودش شکل گرفت.می گوید با صدای خودش خیلی حال می کرد و دوست داشت در هر جمعی بخواند،فعالیت جدی خود را از سن 16 سالگی با آهنگ "داف" شروع کرد که بیت آن دنلودی از اینترنت و متن آهنگ از خودش بود. فعالیت او بیشتر با حسین مخته بود اما بعد ها از او جدا شد.او انفرادی کار کرد سپس چند کلیپ تصویری با گروه بروکس انتشار داد.از آهنگ های پارمیدا و رپ بندری به عنوان کارهایی که موجب شهرت وی شد می توان نام برد.
فعلیت زیرزمینی او و انتشار کلیپ و آهنگ های بدون مجوز باعث شد چندین بار دستگیر شود که بیشترین روز بازداشتی اش یک هفته در کیش بود که آن هم به علت بر هم زدن نظم عمومی بدلیل جمع شدن هواداران برای گرفتن عکس بود !
دوران انتخابات سال 1388 به دعوت یک واسطه به همراه جمعی از خواننده های مجاز و غیر مجاز به دیدار کروبی رفت سپس از وی خواسته شد آهنگی در حمایت از وی بسازند که ساسان یافته هم ساخت.
در سال 1390 ایران رو به مقصد مالزی ترک کرد و تقریبا دو سال آنجا زندگی کرد، سپس مدتی در ترکیه ، دبی بود ولی ساکن و مقیم انگلستان است.

آلبوم ها

1_بد سلیقه (1395)

2_ایرانیزه (1396)

تک آهنگ ها

1_تهرانو la کن (1388)

(1389) icu to iq_2

3_یه کاری کن رقصمون بیاد (1389)

4_عکاس (1390)

5_خط رو خط (1390)

6_آره همینجور (1391)

7_عاشقم کردی (1391)

8_فقط اولش خوب بود (1391)

9_وای چقد مستم من (1391)

10_فقط یه نفر تو ایران بود (1392)

12_عطسه (1392)

13_از همون حرفا (1392)

14_وقتی با هم دیگه ایم (1392)

15_نگو نه (1393)

16_منو ببخش (1393)

17_تو عوض نمیشی (1393)

18_من مثل دیوونه هام (1393)

19_عاشق یکی شدم (1393)

20_آلزایمر (1393)

21_بعد من (1393)

23_عشق نه،مرسی (1393)

24_دیگه نیستم (1393)

25_شانس (1393)

26_بد شد (1394)

27_دروغ محض (1394)

28_حالش خوبه (1394)

29_تکراری (1394)

30_اشتباه (1394)

31_هیپنوتیزم (1394)

32_مصنوعی (1394)

33_ساقیا (1394)

34_یه کم یه کم (1395)

35_سلام (1395)

36_نوش (1395)

37_استاد (1396)

38_چه پسری (1397)

39_حالی حالی (1397)

40_جنتلمن (1398)

41_دکتر(1398)
@sasy_mancan
7.5K views06:37
باز کردن / نظر دهید
2021-04-10 14:39:17 داستان کوتاه #عشق_در_نیویورک

تا قبل از اینکه به نیویورک سفر کنم
اعتقادم بر این باور بود که رابطه محدودیتی بیش نیست.
اینکه مدام بخواهم حواسم را جمع کنم
اینکه مدام بخواهم از خودم به کس دیگری بگویم
از رویاهایی که دارم بگویم
واقعا نفرت انگیز بود!
‌ولیکن همان طور که نوشتم،این عقیده برای قبل از آن سفر بود.
یک جایی از زندگی آدمی پا میگذارد روی تمام باور هایی که یک عمر برایش جنگیده.
آن روز، ان نگاه
باعث شد من هم پا بگذارم روی تمام عقیده هایم!
به یاد دارم ساعت از چهار بعد از ظهر میگذشت و من از صبح در کامپیوترم دنبال مکان های دیدنی نیویورک بودم و اصلا حواسم نبود که چقدر گرسنه ام!
به نزدیک ترین رستوران رفتم و غذایی را انتخاب کردم.
گارسون برای ثبت سفارش به سمتم آمد.
سرم را بلند کردم. چشم تو چشم شدیم.
چشمان آبی رنگش چنان مرا غرق کرد که زبانم بند آمد.
برای چند ثانیه ی کوتاه نگاهمان به هم گره خورد.
بعد از آن نهار ، احساس عجیبی درون من شکل گرفته بود که تمام روانشناسان به آن” عشق” میگفتند.
از آن روز تمام وعده هایم را در آن رستوران کوچک و زیبا سرو کردم.
راستش را بخواهید رفته رفته احساس عشقی که داشتم دو طرفه شد.
گارسونِ چشم آبی من سر میز من مینشست و تا غذایم را تمام کنم زل میزد به چشم هایم.
گاها تمام مردم به ما نگاه می‌کردند.
به ما که از دو فرهنگ و دیار متفاوت بودیم.
در آن مدت در مورد چیز های متنوعی گفت و گو میکردیم .
او عاشق پل استر بود و هروقت در باره کتاب با او صحبت میکردم کتاب های پل استر را پیشنهاد میکرد.
من هم از شاملو برایش میگفتم، از شهریار و فروغ میگفتم.
رقابت زیبایی بود.
او از نویسنده ی دوست داشتنی نیویورکی اش دفاع میکرد و من از شاملو و فروغ خودمان!
روز های زیبایی را میگذراندم.
دوازده روز از آشنایی ما میگذشت.
روز سیزدهم را دوست نداشتم.
ان روز تنها روزی بود که پیام صبح بخیر گارسون چشم ابی ام را روی صفحه ی موبایلم ندیدم!
هرچقدر تماس گرفتم پاسخی نداد.
هرچقدر به آن رستوران رفتم و در باره اش پرسیدم گفتند تصفیه حساب کرده و رفته است.
من مانده بودم و دنیایی از خاطره که در همان دو هفته ی لعنتی ساخته بودیم.
چند روز دیگر هم منتظر ماندم؛ اما خبری نشد.
تصمیم گرفتم برگردم و تمام آن خاطرات را در نیویورک خاک کنم.
روز آخر وقتی لباس هایم را مچاله میکردم داخل چمدان،
یک پاکت پیدا کردم که نوشته بود: از طرف گارسون چشم ابی تو.
پاکت را باز کردم.
نگاهم افتاد به نوشته ی آشنای پل استر.
“امروز صبح که به اینه نگاه میکنی پی میبری که سراسر زندگی چیزی به جز تصادف نیست و تنها یک واقعیت محرز است،اینکه دیر یا زود به پایان میرسد.”
بغض کردم.
شکستم.
از اعتمادی که کرده بودم.
خدایم شاهده هربار مرا به آغوش میگرفت به آینده فکر میکردم. به اینکه میخواهم در تمام لحظه های زندگیم کنارم باشد.
اما او تمام این اتفاق هارا تصادفی بیش نمیدانست که روزی تمام میشود.
برگشتم به شهر خودم.
نگاهی به اتاقم انداختم. به کتاب خانه ام
به کاغذ هایی که روی دیوار چسبانده بودم و روی تمامشان نوشته بودم: مبادا عاشق شوی،عشق چیزی جز غم نیست!
تمامشان را کندم.
کاغذ های جدید را روی دیوار چسباندم و نوشتم:
درست فکر میکردم
عشق چیزی جز اندوه نیست.
اما به همان چشمان آبی رنگ قسم
عشق تمامش لذت است.
اینکه بخواهم محدود باشم
از خودم بگویم یا رویا هایم را با کسی قسمت کنم
چیزی جز شیرینی نیست.
اری، دلتنگ میشوم!
گاهی زانو هایم را بغل میگیرم و مانند ابر بهار میبارم.
بعضی روز ها یادم می‌رود زندگی کنم.
اما تمام دقایقی که میگذرانم با عشق درگیر است...
و این چیزی جز لذت نباید باشد!
اری عزیز من، ما نگاهمان باهم تصادف کرد.
شاید باید در شهری دل رحم تر از نیویورک تورا میدیدم.

#ترانه_حنيفى
7.4K views11:39
باز کردن / نظر دهید
2021-04-09 20:04:38 بیوگرافی

ساسی مانکن متولد 27 آبان ماه 1367 در اهواز،خواننده است.نام واقعی اش ساسان یافته و ساکن کرج بود، دانشجوی انصرافی رشته مهندسی کامپیوتر از دانشگاه نواب قزوین در سال 1387 است در سال های حضور در ایران و همینطور خارج همیشه حاشیه آفرین بود.
تنها یک خواهر بزرگتر از خود دارد.تا اول راهنمایی در اهواز زندگی میکردند،سپس تصمیم گرفتند به کرج،جایی که مادربزرگ و عمو هایش بودند نقل مکان کنند.پدر و مادرش در سال 1394 از ایران خارج و در الیستا زندگی می کنند.

شروع فعالیت

علاق به موسیقی و خواندن از دوران دبستان در وجودش شکل گرفت.می گوید با صدای خودش خیلی حال می کرد و دوست داشت در هر جمعی بخواند،فعالیت جدی خود را از سن 16 سالگی با آهنگ "داف" شروع کرد که بیت آن دنلودی از اینترنت و متن آهنگ از خودش بود. فعالیت او بیشتر با حسین مخته بود اما بعد ها از او جدا شد.او انفرادی کار کرد سپس چند کلیپ تصویری با گروه بروکس انتشار داد.از آهنگ های پارمیدا و رپ بندری به عنوان کارهایی که موجب شهرت وی شد می توان نام برد.
فعلیت زیرزمینی او و انتشار کلیپ و آهنگ های بدون مجوز باعث شد چندین بار دستگیر شود که بیشترین روز بازداشتی اش یک هفته در کیش بود که آن هم به علت بر هم زدن نظم عمومی بدلیل جمع شدن هواداران برای گرفتن عکس بود !
دوران انتخابات سال 1388 به دعوت یک واسطه به همراه جمعی از خواننده های مجاز و غیر مجاز به دیدار کروبی رفت سپس از وی خواسته شد آهنگی در حمایت از وی بسازند که ساسان یافته هم ساخت.
در سال 1390 ایران رو به مقصد مالزی ترک کرد و تقریبا دو سال آنجا زندگی کرد، سپس مدتی در ترکیه ، دبی بود ولی ساکن و مقیم انگلستان است.

آلبوم ها

1_بد سلیقه (1395)

2_ایرانیزه (1396)

تک آهنگ ها

1_تهرانو la کن (1388)

(1389) icu to iq_2

3_یه کاری کن رقصمون بیاد (1389)

4_عکاس (1390)

5_خط رو خط (1390)

6_آره همینجور (1391)

7_عاشقم کردی (1391)

8_فقط اولش خوب بود (1391)

9_وای چقد مستم من (1391)

10_فقط یه نفر تو ایران بود (1392)

12_عطسه (1392)

13_از همون حرفا (1392)

14_وقتی با هم دیگه ایم (1392)

15_نگو نه (1393)

16_منو ببخش (1393)

17_تو عوض نمیشی (1393)

18_من مثل دیوونه هام (1393)

19_عاشق یکی شدم (1393)

20_آلزایمر (1393)

21_بعد من (1393)

23_عشق نه،مرسی (1393)

24_دیگه نیستم (1393)

25_شانس (1393)

26_بد شد (1394)

27_دروغ محض (1394)

28_حالش خوبه (1394)

29_تکراری (1394)

30_اشتباه (1394)

31_هیپنوتیزم (1394)

32_مصنوعی (1394)

33_ساقیا (1394)

34_یه کم یه کم (1395)

35_سلام (1395)

36_نوش (1395)

37_استاد (1396)

38_چه پسری (1397)

39_حالی حالی (1397)

40_جنتلمن (1398)

41_دکتر(1398)
@sasy_mancan
8.4K views17:04
باز کردن / نظر دهید
2021-04-09 17:50:04 چه دلچسب ميشود نشستن با تو
در كنار پنجره در عصر جمعه
با دو فنجان چای خوشرنگ
و شيرينی نگاهت از عشق
چه آرامشی دارد اين جمعه
آدم دلش نميايد تمام شود...
6.9K views14:50
باز کردن / نظر دهید
2021-04-09 15:05:47 یه‌جایی هست که دیگه منتظر کسی نمی‌مونیم.
صداش نمی‌کنیم
دنبالش نمی‌گردیم..
باهاش حرف نمی‌زنیم.
و با زخمی که رو دلمون موند، مدارا می‌کنیم..
اون روز پارچه‌ی سفید می‌کشیم رو قلبمون و براش آرزوی آرامش می‌کنیم و مرگ عزیزترین گوشه‌ دلی‌شو تسلیت می‌گیم.
یه روز میاد که یادمون میره همه چی.
یادمون میره کجا دیدیمش
کجا بوسیدیمش
کجا فراموش کردیم و فراموش شدیم.
میاد اون روز...
میاد روزی که ازین بوم می‌پریم و یادمون میره بال‌هامونو چیدن؛ یادمون میره . آره.
6.9K views12:05
باز کردن / نظر دهید