آه از آن رفتگان بی برگشت... غزل معاصر ایران در دو دههی اخیر، | نشر سایه سخن
آه از آن رفتگان بی برگشت...
غزل معاصر ایران در دو دههی اخیر، سه چهرهی شاخص و اثرگذار خود را از دست داد: حسین منزوی که در سال ۸۳ با مرگی زودهنگام درگذشت، سیمین بهبهانی که در سال ۹۳ در اوج بالندگی دیده از جهان فروبست و اینک هوشنگ ابتهاج که امروز در طلیعهی قرن پانزدهم به ابدیت پیوست. اگرچه غزلهای این سه شاعر بزرگ در نگاه، مضمون و سیاق زبان، تفاوتهای عمدهای با یکدیگر دارند، اما بعد از شهریار هر سهی این بزرگان را استوانههای غزل معاصر ایران میدانم. البته در دهههای اخیر غزلسرایان نامی دیگری نیز ظهور کردهاند و بر ذهن و زبان غزلسرایان معاصر تأثیر گذاشتهاند. اما به باور من هیچ کدام نتوانستند به مرتبهای نظیر جایگاه این سه شاعر فقید دست یابند. بدیهیست برای اثبات درستی این ادعا لازم است به ویژگیها و امتیازات غزل هر سهی این بزرگان اشاره شود. همینطور باید به خلاءها و نقایصی که در آثار سایر غزلسرایان معاصر (البته در مقایسه با این سه شاعر بزرگ) به چشم میخورد نیز پرداخته شود. اما چون بهانهی این نوشتار، خبر درگذشت استاد هوشنگ ابتهاج است، پرداختن به آن را به فرصتی دیگر موکول میکنم و در این مجال اندک، فقدان پیر و پیش کسوت غزل معاصر ایران زنده یاد هوشنگ ابتهاج را به همهی ایرانیان، فارسی زبانان و دوستداران زبان و ادب گرانسنگ فارسی تسلیت میگویم. امیدوارم غزلسرایان امروز با همت و تلاش و وسواس، بتوانند هرچه زودتر جای خالی آن بزرگوار و سایر پیش کسوتان صدرنشین را در صحن و سرای باشکوه اما داغدار غزل، پر کنند. هرچند جای خالی رفتگان بیبرگشتی چون هوشنگ ابتهاج به آسانی پر نخواهد شد.