Get Mystery Box with random crypto!

#از_شما دودش به چشم همه می‌رود! آن‌که این قلم از اوست، وکیل | نشر سایه سخن

#از_شما

دودش به چشم همه می‌رود!

آن‌که این قلم از اوست، وکیل است. پس برای آن‌که به غرض‌ورزی متهم نشود، در شروع بحث، قسم به حضرت عباس و شمشیر و سم اسب آن بزرگوار می‌خورد که فقط آن‌چه در کله دوارش (با تشدید و) در گردش است را عرضه می‌دارد؛ همین و بس.
در سال‌های اخیر بسیار شنیده شده است که خیل بزرگ فارغان از تحصیل حقوق یا بیکارند و یا به مشاغل غیر حقوقی پرداخته‌اند. این حرف درستی است و خدا منکرش را هدایت کند. یکی از راه هایی که برای اشتغال این جمع بزرگ مطرح می‌شود، بازکردن بیشتر در (ببخشید! دروازه) کانون‌های وکلا بر روی متقاضیان است. این راه‌حل ، طرفداران زیادی در بین فراغت یافتگان از تحصیل در رشته حقوق دارد. طرفه آن که بعضی از مقامات قوه قضاییه نیز گرایش خود به افزایش تعداد وکلا را پنهان نکرده‌اند. کانون‌های وکلا دادگستری نیز با این اتهام مواجه شده‌اند که برای حفظ جایگاه صنفی و منافع خود، راه اشتغال جوانان مشتاق را بسته و یا مسیر آنان را ناهموار می‌سازد. این نزاع سال‌های اخیر  جنگ.های سابق را به خاطر می‌اورد: گروهی سواره و پیاده به برج‌های قلعه‌ای حمله آورده تا آن را مسخر سازند و قلعه نشنیان نیز برای جلوگیری، سخت به دفاع برخاسته‌اند. بگذریم که گاه و بیگاه، سنگ‌های بزرگ منجنیق نیز از سوی حامیان مهاجمان به باروهای قلعه فرود می‌اید.چون هر نبردی را پایانی است، پس باید راهی برای خلاصی از این جدال ٢٠ساله یافت. راه تنها تصرف قلعه نیست و  یا هزیمت آنان که بر گرد آن جمع شده و سعی در گشودن آن دارند. باید عقلانیت به خرج داد. نباید از مردان سیاسی کشور تقلید کرد؛ غلبه بر حریف و حذف او تنها مسیر ممکن نیست. آیا راه میانه وجود دارد؛ شاید، به شرط آن‌که چشم‌ها را شسته و نگاهی دیگر به "واقعه" داشته باشیم. اشتغال، یک حق است و نه امتیاز.  کسی که چهار سال جور استاد برده، تنها از آن کوشش، پاره کاغذی به نام مدرک نمی‌خواهد. او شغل می‌خواهد، خوبش را هم می‌خواهد. گناه هم نکرده که زمانه با او بر سر مهر نیست.در این‌که باید به این نیاز مهم پاسخی داد، هیچ حرفی نیست، سخن در فشاری است که تنها به کانون وکلا وارد می‌شود. چرا با آن‌که دستگاه قضا از کمبود دادرس در رنج و زحمت است، حاضر به پذیرش هزاران جوان با استعداد در دادگستری، برای پایان دادن یکباره به مشکلی که ارباب رجوع را نیز به فغان آورده نیست؟ آیا ارباب ثبت اسناد کشور مایل به گشودن" حصن دست نایافتنی دفاتر اسناد رسمی" برای جذب خیل حقوق‌دانان شده‌اند؟ آن‌چه باعث شده تا دژهای دستگاه قضا و توابع آن از سرازیر شدن جویندگان شغل در امان باشد چیست؟ وضع دیگر مشاغلی که رنگ و آبی داشته و خواهان فراوان، چگونه است؟ رشته طب در چه حال است؟ دانشکده‌های طب به چه منوال روزگار می‌گذرانند؟ طبیبان چه می کنند؟ آیا یک ده بلایی که بر سر شغل وکالت آمده بر این پیشه نیز نازل شده است؟ آیا دانشکده‌های طب، بی‌وقفه و مدام خط تولید اطباء بیکار را زنده و سرپا نگاه داشته‌اند؟ آیا آن چه بر کانون و وکلا رفته جز ستمی است که بر ایتام می‌رود؟ اگر حق جز این است، چرا کانون وکلا چون مرغ عزا و عروسی، همیشه روانه قربانگاه است؟ بعضی گمان می‌کنند که قلعه نشینان در برج عاج آرمیده اند؛ آن‌چه این روزها مردم از تلویزیون و رادیو می‌بینند و می‌شنوند، کوششی در راه اثبات این مدعاست . وقتی مردم در زیر چرخ دنده‌های ماشین مهیب تورم و بیکاری گرفتار آمده‌اند، دیدن وکلای مرفه‌ای که هر روز کیسه‌هایشان پرتر از دیروز است، چه بر سر روح و روان خسته آنان خواهد آورد؟ روزگاری حال شغل وکالت خوش بود، اقبال وکلا بود یا سازگاری روزگار ، که لقمه نانی می‌رسید با خورشتی به فراخور توانایی‌ها. اما به برکت  اقتصاد رو به ضعف کشور، سفره آنان نیز چون دیگر صاحبان حرف، کوچک شد و رنگ و برکت از آن رفت. امروز از آن وکالت سمین جز پوست و استخوانی چسبیده به آن برجای نمانده است. کم نیستند کارآموزانی که به جای آرمیدن در سایه درختی پر برگ و بار، خود را در صحرایی بی‌آب و خشک یافته‌اند. آن‌چه آنان از دور چشمه‌ای جاری می‌دیدند، سرابی مواج بود؛ فریبنده و دور از دست. جز بخش کوچکی از وکلا، بقیه نیز وضع بهتری ندارند. حال در چنین شرایطی که توسعه کشور در حال توقف است و جیب مردم روز به روز خالی‌تر می‌شود، چه می‌توان گفت و کرد. انصاف آن است که کانون‌های وکلا تا می‌توانند و مقدورات آن‌ها اجازه می‌دهد، به سیاست جذب حداکثری روی آورند. خط قرمزی هم تعریف شود تا مصلحت این شغل و کرامت آن از بین نرود. مصلحتی که نفع جامعه نیز در آن لحاظ شده است. از آن سو،  کسانی که سودای پوشیدن شولای وکالت را دارند و نیز حامیان با نفوذ آنان دریابند که هدف از این جوش و خروش، باید بر" سر کار آوردن" باشد و نه" سرکار گذاردن".