Get Mystery Box with random crypto!

ساز شکسته

لوگوی کانال تلگرام sazeshekasteh2020 — ساز شکسته س
لوگوی کانال تلگرام sazeshekasteh2020 — ساز شکسته
آدرس کانال: @sazeshekasteh2020
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 4
توضیحات از کانال

بنام قلب هایی که عشق را به سکوت فریاد می زنند.
گاهی بیشتر از یک شال پشمی
یا یک پالتوی چرم،
صدای نفس های کسی
گرمت می کند
که می گوید:
منتظرم
زودتر برگرد......

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2016-12-03 21:48:04
494 views18:48
باز کردن / نظر دهید
2016-12-03 21:48:03
491 views18:48
باز کردن / نظر دهید
2016-12-03 21:45:47 ‌با من تكرار كن
ببين ترس ندارد

بگو ؛
"شب بخير"
همين!

ديدى؟
تمامِ وقتى كه از تو گرفت
سه ثانيه بود
هيچ چيز هم از تو كم نكرد
ولي شبم را به خير كردي

دلخوشي به اين سادگي
آنقدر گفتنش سخت است؟

@sazeshekasteh2020
464 views18:45
باز کردن / نظر دهید
2016-12-03 21:43:53
این آخربن نفس کشیدنم برای تو... این آخرین تو رو ندیدنم برای تو....
449 views18:43
باز کردن / نظر دهید
2016-12-03 21:42:32
435 views18:42
باز کردن / نظر دهید
2016-12-03 21:41:36
خلق را گر چه وفا نیست و لیکن گل من!

نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی

#شهریار

@sazeshekasteh2020
450 views18:41
باز کردن / نظر دهید
2016-12-03 21:39:48
426 views18:39
باز کردن / نظر دهید
2016-12-03 21:18:45
از دست پزشک
کاری ساخته نیست

قرص های خواب
بیهوده اند

چاره را خودم میدانم

به هر بدبختی
که شده میخوابم

کافیست
قول بدهی که
به خوابم می آیی!

@sazeshekasteh2020
431 views18:18
باز کردن / نظر دهید
2016-12-03 21:10:52 مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر زیبا روی پیش یک کشاورز رفت تا از او اجازه بگیرد.کشاورز براندازش کرد و گفت: پسر جان، برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر رو یک به یک آزاد می کنم، اگر تونستی دم هر کدوم از این سه گاو رو بگیری، می تونی با دخترم ازدواج کنی. مرد جوان در مرتع، به انتظار اولین گاو ایستاد. در طویله باز شد و بزرگ ترین و خشمگین ترین گاوی که تو عمرش دیده بود بیرون آمد. فکر کرد یکی از گاوهای بعدی، گزینه بهتری باشد، پس به کناری دوید و گذاشت گاو از مرتع بگذرد و از در پشتی خارج شود. دوباره در طویله باز شد. باور نکردنی بود! در تمام عمرش چیزی به این بزرگی و درندگی ندیده بود. با سم به زمین می کوبید، خر خر می کرد و وقتی او را دید، آب دهانش جاری شد. گاو بعدی هر چیزی هم که باشد، باید از این بهتر باشد. به سمت حصارها دوید و گذاشت گاو از مرتع عبور کند و از در پشتی خارج شود. برای بار سوم در طویله باز شد. لبخند بر لبان مرد جوان ظاهر شد. این ضعیف ترین، کوچک ترین و لاغرترین گاوی بود که تو عمرش دیده بود. در جای مناسب قرار گرفت و درست به موقع بر روی گاو پرید. دستش را دراز کرد… اما گاو دم نداشت! … زندگی پر از فرصت های دست یافتنی و بهره گیری از بعضی ساده ست، بعضی مشکل. اما زمانی که به آنها اجازه می دهیم رد شوند و بگذرند( معمولا به امید فرصت های بهتر در آینده)، این موقعیت ها شاید دیگر وجود نداشته باشند، به همین دلیل اولین شانس را دریاب.

@sazeshekasteh2020
423 views18:10
باز کردن / نظر دهید
2016-12-03 21:07:45
شب شده
بیا آغوشت را بگشا

نبض زندگی ام
در خواهش یک شب بخیر تو
می زند

دریغ مکن ...

@sazeshekasteh2020
387 views18:07
باز کردن / نظر دهید