Get Mystery Box with random crypto!

سعید بیابانکی

لوگوی کانال تلگرام sbiabanaki — سعید بیابانکی س
لوگوی کانال تلگرام sbiabanaki — سعید بیابانکی
آدرس کانال: @sbiabanaki
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 3.80K
توضیحات از کانال

شعرها و نوشته های سعید بیابانکی
کتاب های شعر:
یلدا.نامه های کوفی.سنگچین.جامه دران.ضدحالات.سکته ملیح .هی شعر تر انگیزد و...

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-05 23:11:08
باز این چه شورش است...
از کتاب «نامه های کوفی»

@sbiabanaki

اینجا کامنت بگذارید:

@sbyabanaky
2.0K viewsedited  20:11
باز کردن / نظر دهید
2022-07-23 22:03:59
یک شب طنز مجازی
برای ثبت نام به نشانی زیر مراجعه کنید:

https://amozegara.com/product/webkhand/

@sbiabanaki
594 views19:03
باز کردن / نظر دهید
2022-07-08 00:03:39
از کتاب یلدا
انتشارات سوره مهر

@sbiabanaki

در این نشانی نظراتتان را بنویسید:

@sbyabanaky
1.3K viewsedited  21:03
باز کردن / نظر دهید
2022-05-29 07:41:06 شب آمد شب ماتم دیگری
سراغ من آمد غم دیگری

تلنبار شد در دل تنگ من
غم دیگری ماتم دیگری

میندازم ای موج چون صخره ها
به دامان نامحرم دیگری

بزن سیلی آبداری به من
بزن سیلی محکم دیگری

مرا زیرو رو کردی و ساختی
از آوار هایم بم دیگری

لگد کوب غم کن مرا و بساز
ز من چشمه زمزم دیگری

من از عالم دیگری آمدم
بنا می کنم عالم دیگری....

سعید بیابانکی

#آبادان
#متروپل


@sbiabanaki

نظراتتان را اینجا بنویسید:

@sbyabanaky
2.8K viewsedited  04:41
باز کردن / نظر دهید
2022-05-12 15:11:38 بیست سؤالی!

نان گران است؟ ما نمی‌دانیم
نرخِ جان است؟ ما نمی‌دانیم

گُردهٔ ما برای بعضی‌ها
نردبان است؟ ما نمی‌دانیم

سهمِ ملّت فقط از این سُفره
استخوان است؟ ما نمی‌دانیم

در خبر گفت: "میم-الف" دزد است!
چیستان است؟ ما نمی‌دانیم

گوسفندی که دکترا دارد
نکته‌دان است؟ ما نمی‌دانیم

شهرِ هِرْت است و دزد، همدستِ
پاسبان است؟ ما نمی‌دانیم

مش حسن از ادارهٔ گاوش
ناتوان است؟ ما نمی‌دانیم

راهزن‌ها شبیهِ هم‌ هستند
این همان است؟ ما نمی‌دانیم

هر بلایی که می‌شود نازل
امتحان است؟ ما نمی‌دانیم

رُتبهٔ ما از انتها اول
در جهان است؟ ما نمی‌دانیم

پایِ چیزی به جز منافعِ ما
در میان است؟ ما نمی‌دانیم

شاعرِ شعرِ فوق بعد از این
در امان است؟ ما نمیدانیم!

#شروین_سلیمانی
@sbiabanaki

اینجا کامنت بگذارید:

@sbyabanaky
3.8K views12:11
باز کردن / نظر دهید
2022-05-05 11:40:27
اگر ابوالفضل زرویی نصر آباد در قید حیات بود، امروز پانزدهم اردیبهشت، پنجاه و سه ساله می شد.
این شعر را از کتاب روفوزه ها انتخاب کرده ام، یادگار روزهای قرنطینه ی خانگی است. روزهایی که کسی کرونا را درست و حسابی نمی شناخت. به همه گفته بودند در خانه بمانید و داشتند جدول ها و گارد ریل های خیابان ها را ضد عفونی می کردند و چقدر هم آن قرنطینه در کنترل کرونا موثر بود!

@sbiabanaki

نشانی دریافت نظرات:

@sbyabanaky
2.9K viewsedited  08:40
باز کردن / نظر دهید
2022-05-01 10:47:47 این شعر طنز زیبا را به تازگی از دوست شاعرم جواد زهتاب شنیدم، یواشکی بخوانید و بعضی از بیت ها را هم شطرنجی کنید:

روح آریایی (۱)


تا کی از بخت خود فرار کنیم؟
شکوه از روز و روزگار کنیم؟

تا کی از طالع سیاه فقط
بنشینیم و قارقار کنیم؟

در همین کنج فقر هم حتی
می‌توانیم شاهکار کنیم

گل بکاریم و گل برافشانیم
خانه را خانهٔ بهار کنیم

می‌شود در هوای عشقی نو
کوچه را نیز نونوار کنیم

به خیابان سرخوشی بزنیم
دلبری شاد را سوار کنیم

دلبری شوخ و شنگ و شیرین‌کار
دل ببازیم و دل شکار کنیم

سرِ خر کج کنیم و از تهران
ناگهان قصد رودبار کنیم

به در و دشت و کوه سر بزنیم
رو به گل رو به سبزه‌زار کنیم

هم درودی به رود بفرستیم
هم سلامی به آبشار کنیم

گوشه‌ای دنج را بیابیم و
بزمی آن‌گونه برقرار کنیم

کلک کهنه گر جواب نداد
کلک تازه‌ای سوار کنیم

بیتی از مولوی بخوانیم و
بحث از جبر و اختیار کنیم

قصه از عشقِ ویس با رامین
یا ز عشاق نامدار کنیم

یک دوتا هم رباعی از خیام
آن وسط چاشنیِ کار کنیم

از زمین و زمان... حکایت از
عشقِ «پوران» و «بختیار» کنیم

می‌شود بی‌هوا میانهٔ حرف
بوسه‌ای چند هم نثار کنیم

گل و شعر و شراب و موسیقی
یار را مست و بی‌قرار کنیم

(راستی لازم است در اینجا
یک توقف به اضطرار کنیم
تا برای مجوز این شعر
شرع را وارد مدار کنیم
بر لب آریم یک قَبِلتُ و بعد
کار را هم حلال‌وار کنیم
مؤمنین شاهدند؛ لازم نیست
قلبشان را جریحه‌دار کنیم
کافی است آن شراب بالا را
چای یا دوغ خوشگوار کنیم
جلوی چشم خلق واجب نیست
ماست را قاطی خیار کنیم
ماجرا هم که کلاً عرفانی‌‌ست
هرچه هم فسق یا قمار کنیم
ما به این روح آریایی خویش
می‌توانیم افتخار کنیم)

از همان‌جا که گفتمت باید
یار را مست و بیقرار کنیم ،

بکشانیم بحث را به هوس
قصه را نیز صحنه‌دار کنیم

لحن‌مان را گرفته و خسته
چشم‌‌مان را کمی خمار کنیم

بی‌هوا مثل بچهٔ آدم
هوسِ سیب یا انار کنیم

در ببندیم و بند بگشاییم
نیتِ خویش آشکار کنیم

برجهیم و سوار کار شویم
بعد او را سوار کار کنیم

پس بتازیم بی‌عنان هرسو
بی که فکرِ اضافه‌بار کنیم

الغرض عمرِ مانده را صرفِ
سفتنِ دُرِ شاهوار کنیم

پس اگر شد که شد اگر که نشد
تف بر این چرخ کج‌مدار کنیم

می‌شود باز مثل اولِ کار
شکوه از بخت و روزگار کنیم

یعنی از این به بعد حق داریم
بنشینیم و قارقار کنیم.

(جواد زهتاب)

در این نشانی کامنت بگذارید:
@sbyabanaky



@sbiabanaki
@Javad_Zehtab
3.4K views07:47
باز کردن / نظر دهید
2022-04-23 08:53:55
غزلی تازه برای حضرت مولا

@sbiabanaki

دریافت نظرات شما:
@sbyabanaky
3.3K views05:53
باز کردن / نظر دهید
2022-04-15 14:45:07 ‍ درباره ایرج طهماسب و "مهمونی‌"اش؛ این شیر، حتی پیر هم نمی‌شود!

پشه و بچه؛ فراتر از تیپ و کاراکتر!

محمدرضا یزدانپرست
روزنامه‌نگار و مجری تلویزیون

خیلی زود است که ایرج‌ طهماسب را پیر یا کهنسال خطاب کنیم اما در حوزه برنامه‌سازی نمایشی-عروسکی، او یک پیشکسوتِ تمام‌عیار است و همیشه از کُنده‌اش، دود بلند می‌شود. نشان به آن نشان که بعد از سال‌ها با "مهمونی" بازگشته و به ۲هفته نرسیده، اصطلاحات و تکه‌کلام‌های بعضی عروسک‌ها، دهان به دهان می‌چرخد و با گذشت ۵قسمت از پخش این برنامه اینترنتی، حالا می‌توان قضاوتی نسبی درباره موفقیت این برنامه و سازنده‌اش داشت.

از بخش تاک‌شو و گفت‌وگوی برنامه می‌گذرم، فقط کوتاه‌سخن اینکه می‌توانست و می‌تواند متنوع‌تر شود و ادای دیالوگ‌ها با حس‌های مختلف از طرف مهمانان، به تکرار درنغلتد و هدفمند‌تر پیش برود. از تیتراژ آغازین و پایانی هم می‌گذرم که مجالی دیگر و مفصل‌تر می‌طلبد، اما ایرج طهماسب و حوزه عروسکی بحثی جداست.

غیر از کلاه‌قرمزی و پسرخاله و همه عروسک‌هایی که سال‌ها کنار این ۲دوست‌داشتنی آمدند و هر کدام، جای خود را به قدر کفایت باز کردند، تنها چند استثنای انگشت‌شمار در حوزه کارهای عروسکی در ۳دهه اخیر می‌توان برشمرد که توانستند سری میان عروسک‌ها درآورند. گذشته از "شهرِ موش"های باشکوه، خاطره‌انگیز و جریان‌سازِ مرضیه برومند در دهه۶۰، یکی زی‌زی‌گولو بوده که غیر از نام طولانی و بامزه‌‌اش-زی‌زی‌گولو آسی‌پاسی دراکوتا تابه‌تا-، کمتر کسی‌ست چیزی از او، رفتار، کاراکتر و دیالوگ‌هایش به خاطر داشته باشد. دو دیگر، پنگول بوده که با هنرنمایی هومن حاجی‌عبداللهی، سال‌ها روی آنتن شبکه پنج، بچه‌ها را سرگرم می‌کرد و البته جناب‌خان که با صداپیشگی منحصربه‌فردِ محمد بحرانی، به یک سلبریتیِ عروسکی تمام و کمال بدل شد تا جایی که جای خالی‌اش در خندوانه، هیچ وقت پُر نشد و ۴عروسکِ جایگزین در آن فصلِ غیبت، به گرد پای او هم نرسیدند و دوباره سازندگان این شوی لبخندمحور، دست به دامن این لبوفروشِ خوزستانی محبوب شدند تا ریزش مخاطب بیش از این اتفاق نیفتد.

اما ایرج طهماسب نشان داد که بدون کلاه‌قرمزی و پسرخاله و اساساً بدون عروسک‌های شناخته‌شده، همان قدرتمندِ همیشگی است. شاباش و دی‌جی و قیمه و کته هم هستند، ضعیف هم نیستند، اما این ۴عروسک کجا و "پشه" و "بچه" کجا؟! البته در بعضی از پایگاه‌های خبری و رسانه‌ای، نام بچه را "بادام" هم نوشته‌اند، اما در این ۵قسمت، حداقل من نشنیده‌ام که بازیگر یا عروسکی او را "بادام" صدا کند. در قدرت این کاراکتر، همین بس که حتی نیاز به اسم "خاص" هم ندارد و "بچه" که اسمی کاملاً "عام" هست، روی این پسرکِ گل‌فروش مانده و به ۲جلسه نکشیده، رفتار او از تیپِ یک بچه‌ی دهه نودی که حتی از سلام‌کردن هم امتناع می‌ورزد و فحش‌های کوچه و خیابان را، راه به راه، تراوش می‌کند، به کاراکتری دوست‌داشتنی تبدیل شده که بارها و بارها می‌شود اپیزودهایش را در مهمونی دید، خندید و نکته تازه دریافت کرد و البته پشه که باز هم با یک اسم عام و "بده بزنیم"ِ معروفش، سر از استوری‌ها و حرف‌های مردم کوچه و خیابان درآورده. البته "مگسی" هم قرار بوده روبه‌روی او باشد، اما نه متن و نه صدایی که روی این عروسک نشسته، حداقل تا به الان، سرِ سوزنی از قدرت پشه را ندارد.

از متنِ ناب و توانای نویسندگان که بگذریم، نمی‌شود از صداپیشگیِ فکرشده و ظریفِ هوتن شکیبا و کاظم سیاحی برای این دو عروسک گذشت و البته بی‌انصافی است اگر عروسک‌گردانی پویا و سرزنده‌ی عروسک‌گردانان بچه و پشه را نادیده بگیریم.

راستی یکی،دو پیشنهاد برای پشه: مثلا وقتی طهماسب سراغ حشره‌کش را می‌گیرد، می‌شد هشتگی ساخت در حمایت از حقوق حیوانات(#نه_به_حشره‌کش). مگر حشرات، جزو حیوانات نیستند؟! یا وقتی حرف از پشه‌بند می‌شود، می‌شد پشه معترض شود که مگر انسان‌ها، "انسان‌بند" دارند که برای ما پشه‌ها، "پشه‌بند" درست کرده‌اید؟!

به هر روی، ایرج‌طهماسب، آدم خام و کارنابلدی نیست و حتماً از بازخوردهایی که در این ۵قسمت گرفته، در اپیزودهایی که هنوز ضبط نشده، استفاده می‌کند و مگسی، قیمه، کته‌خانوم، شاباش و دی‌جی را هم ارتقا می‌دهد اما راه صدساله را یک‌شبه رفتنِ بچه و پشه کجا و عروسک‌هایی که قسمت به قسمت باید در دلِ مردم جا باز کنند کجا؟!

هرچه باشد، ایرج طهماسب سرمایه‌ای تمام‌نشدنی‌ست و ثابت کرده ضرب‌المثلی که می‌گویند "شیر اگر پیر هم شود باز شیر است"، خوانشی دیگر هم دارد: این شیرِ عرصه نمایشی-عروسکی و پیرِ دِیر این حوزه، اساساً پیر نمی‌شود. شیر هست و شیر، مانده. همین ۵قسمت "مهمونی" این را ثابت کرده!

منتشرشده در خبرگزاری برنا، ۲۵فروردین ۱۴۰۰

@sbiabanaki

نشانی دریافت نظرات شما:

@sbyabanaky

نشانی نویسنده:
@yazdaanparast
3.5K viewsedited  11:45
باز کردن / نظر دهید
2022-03-20 15:22:40 در پیشواز از سال نو:

سال جدید بود و زمستان ادامه داشت
سرما ادامه داشت و باران ادامه داشت

یک سال گشته بود زمین گرد آفتاب
سرگیجه های ماه،کماکان ادامه داشت

سرمای دی به پنجره ها پشت کرده بود
ای کاش این شب این شب عریان ادامه داشت

تقویم پار، منگنه می شد به خاطرات
مادر نبود و شعر پریشان ادامه داشت


آمد بهار و مجلس غم را به توپ بست
یعنی هنوز سلطه ی سلطان ادامه داشت

قرنی جدید آمده بود از پس قرون
اما هنوز غربت انسان ادامه داشت

وا کرده بود لب به دعا هفت سین نو
اما سکوت حافظ و قرآن ادامه داشت

شاعر تمام شب به سرودن ادامه داد
باران ادامه داشت خیابان ادامه داشت...

سعید بیابانکی

@sbiabanaki

نشانی دریافت نظرات:

@sbyabanaky
3.5K viewsedited  12:22
باز کردن / نظر دهید